آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

متن

نقد کتاب کاریست به ارزشمندی نگارش آن و در اصلاحات و توفیقات آن کتاب البته که می‌تواند بسیار مؤثر باشد. در غالب شماره‌های زمانه به نقد کتاب‌های مختلف در زمینه‌های گوناگون پرداخته شده است. در این شماره کتاب «تاریخ ایران اسلامی» نوشتة آقای رسول جعفریان، مورخ پرکار تاریخ ایران و اسلام، از سوی یکی از صاحب‌نظران مورد دقت و بازبینی و نقد قرار گرفته است که مطالعه آن قبل یا بعد از مطالعه کتاب مذکور، می‌تواند مفید باشد و در عین حال برای مؤلف کتاب و سایر مؤلفان حوزة تاریخ نکته‌های قابل توجهی داشته باشد. شما عزیزان علاقمند را به مطالعه آن کتاب و این نقد دعوت می‌کنیم.

 

 

تاریخ ایران اسلامی عنوان کتابی است در چهار جلد که هر یک به بررسی دوره ای کوتاه یا بلند  از تاریخ کشور پهناور ایران در طی قرون متمادی از ورود اسلام تا زوال پادشاهی صفوی می پردازد. هر دفتر بر حسب دوره ای که بدان تعلق دارد، به نامی خاص موسوم شده است، بدین شرح:

دفتر اول: از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی(354 صفحه)

دفتر دوم: از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان (384 صفحه)

دفتر سوم: از یورش مغولان تا زوال ترکمانان (352 صفحه)

دفتر چهارم: صفویه از ظهور تا زوال( 468 صفحه)

 

این مجموعه نوشته آقای رسول جعفریان است که نامبرده تاکنون آثار فراوان و متنوعی در حوزه های مختلف تاریخ ایران و اسلام در قالبهای ترجمه، تالیف وتصحیح منتشر کرده است. نویسنده کتاب ‹‹تاریخ ایران اسلامی››  نخست در دهه هفتاد شمسی با انتشار کتابی  درباره زندگانی پیامبر(ص) وتاریخ تشیع در ایران به عرصه تاریخ نگاری پا گذاشت و از آن زمان تاکنون آثار مهم و ارزشمند دیگری از ایشان منتشر شده، که از  مقطع زمانی ظهور  اسلام تا جریانهای سیاسی و مذهبی معاصر ایران را در بر می گیرد. وجه اشتراک همه این آثار و متون، تاریخ و تاریخ نگاری است. جعفریان علاوه بر نگارش در قلمرو تاریخ، اقدامات دیگری هم در این حوزه انجام داده است که تاسیس و اداره کتابخانه  تخصصی تاریخ ایران و اسلام از مهمترین و نیز قابل تقدیر ترین آنهاست.

کتاب ‹‹تاریخ ایران اسلامی›› مروری است نسبتا گذرا به دوره ای بس طولانی از تاریخ ایران اسلامی که معرفی بیش از یازده قرن تحولات عمده سیاسی، نظامی و تا حدودی فرهنگی- تمدنی و علمی - اجتماعی ایران را  در بردارد. مخاطب این اثر به تصریح نویسنده و ناشر، نسل جوان ایرانی است و البته از این جهت کار جالب و موفقی به نظر می رسد که استقبال مخاطبان دلیل این ادعا می تواند باشد.

معرفی تحولات چندین قرن از تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین در عرصه های سیاسی- نظامی و شناخت حکومتها و سلسله هایی که با استقلال یا تحت رهبری و حمایت خلافت مدینه، دمشق و یا بغداد بر این مرز و بوم فرمانروایی کرده اند، آن هم در چند دفتر محدود، کار سهل و آسانی نیست. با این وجود نویسنده محترم در برشمردن این تحولات متعدد و متوالی به خوبی از عهده کار بر آمده و سیمایی نسبتا روشن از این بابت به خواننده و مخاطب خود ارائه می‌کند.

خواننده با مطالعه این دفترها به استواری و عظمت ایران اسلامی پی برده و در خواهد یافت که ایران و اسلام از آن روز که همدیگر را یافتند، چگونه در مسیر هدایت کاروان بشری به سوی تکامل و توسعه فرهنگ، دانش و مبارزات حق طلبانه درکنار هم حرکت کرده، با خدمات متقابل خود، دستاوردهای شایان توجه  و ارزشمندی در زمینه های مختلف به جامعه بشری ارزانی داشتند. تاریخ ایستادگی و راست قامتی ایران در سایه تعالیم رهایی بخش اسلام چیزی نیست که نیاز به تاکید داشته باشد. به عنوان مثال هر چند لشکر ویرانگر، وحشی و بت پرست مغول، این مرز و بوم را آماج تهاجم بی رحمانه خویش قرار داد اما بزودی در فرهنگ ایران اسلامی جذب شد تا جاییکه قوم ایرانی مسلمان با جلب و جذب حاکمان مغول به آیین و دیانت اسلامی گامهای مهم و اساسی در ترویج اسلام و مذهب شیعه وگسترش زبان و ادب فارسی برداشتند.

خواننده با مطالعه این اثر با گوشه هایی از این دستاوردهای مهم تمدنی و فرهنگی ایرانیان در پرتو تعالیم اسلام آشنا می شود. از سوی دیگر خوانندگان پس از مطالعه این کتاب خود را مشتاق خواهند دید تا آگاهیهای اجمالی بدست آورده از این اثر پیرامون تاریخ ایران اسلامی را با مطالعه کتابهای مفصل و تخصصی در حوزه های گوناگون تکمیل کنند. از این رو کتاب رسول جعفریان موفق ارزیابی می شود.

از ویژگیهای مثبت دیگر کتاب باید از حروف چینی، صفحه بندی و مهمتر از همه، کم بودن غلط های چاپی آن یاد کنیم که با عنایت به حجم مفصل این کتاب در قیاس با سایر آثاری که این سالها منتشر شده، مطلوب به نظر می‌رسد. البته این امر به معنی بی غلط بودن  تمام متن نمی باشد و غلطهایی در آن راه یافته است که امید می رود نسبت به اصلاح آن اقدام شود.

چهار طرح و رنگ متفاوت برای هر جلد، هر چند موجب تنوع می باشد اما نظر به این که هر چهار دفتر  تحت عنوان؛ ‹‹ تاریخ ایران اسلامی›› از وحدت موضوعی برخوردار است، بهتر آن بود که به جای طرحهای متفاوت، از یک طرح کلی که گویای موضوع اصلی باشد، استفاده می شد. در ادامه این گفتار سعی می کنیم تا حد امکان به برخی کاستیها و نواقص در این کتاب اشاره نماییم.

 

متن عربی آیات و روایات

در سراسر کتاب، به هیچ عنوان متن عربی آیات قرآن و روایات معصومین (ع) که مورد استفاده قرارگرفته است دیده نمی شود و تنها به ترجمه فارسی آنها بسنده شده است. اگر این کار در مورد روایات و احادیث قابل قبول باشد؛ در مورد آیات قرآنی پسندیده به نظر نمی رسد. همچنین ممکن است که ترجمه ها  برپایه تفاسیر مختلف، متفاوت باشد. همچنین در برخی موارد که نویسنده  محترم مطلبی را از آیات قرانی اخذ کرده، در ارجاع دو روش متفاوت مشاهده می شود. به این طریق که گاهی اوقات نام سوره وشماره آیه را در داخل متن آورده است( به عنوان مثال این روش در صفحات 52 و 119 مشاهده می شود) در مقابل گاهی اوقات نام سوره و شماره آیه به صورت زیر نویس آمده است (صفحه 49). بسیار مناسب بود که این کار از وحدت رویه مناسب برخوردار می گردید.

 

آسان سازی یا فرار از مستند نگاری

نویسنده ارجمند در مقدمه ای که بر دفتر اول(ص 13-14) نگاشته ضمن بیان هدف خویش از تالیف این اثر، تصریح کرده است: ((برای ساده تر کردن مطلب، از ارائه هر نوع ارجاع وماخذ خودداری شده و به گزیده گویی بسنده شده است.)) چنان که در مقدمه دفتر دوم نیز به صراحت می گوید: (( هدف ما تنها مرور بر رویدادها، جریان‌های سیاسی و فکری بوده و به هیچ روی قصد تفصیل و تحقیق نداشته ایم. هدف، آشنا ساختن خواننده با مطالبی که تقریبا، چون و چرایی در آنها وجود نداشته و بیشتر آنها بیان اصل رخدادهاست که طبعا مورد قبول همه  مورخان است. در این باره تلاش کرده ایم تا از منابع  کهن و نیز منابع تازه بهره ببریم.)) (ج2، ص 12).

 لازم می دانیم نکاتی را در این باره بیان کنیم:

1. نیازی به توضیح نیست که بیان مرجع و ماخذ هر سخنی به استواری و اعتبار نوشته می افزاید. در میان اهل تحقیق و پژوهش، آن دسته از متون تاریخی که در دوره های متاخر نگاشته شده و  مستند نمی باشد ارزش و اعتبار لازم را ندارد و به چنین نوشته هایی توجه نمی شود؛ به ویژه اگر مطالب کتاب پیرامون رخدادهایی باشد که قرنها پیش رخ داده و نویسنده در آن دوران حضور نداشته است. پر واضح است که ذکر منابع و  مراجع،  در هر نوشته‌ای، امانتداری و صداقت نویسنده را بازگو نموده و به اعتماد خواننده می افزاید.

2. اگر بیان سند به سادگی و پذیرش بهتر مطلب نیفزاید قطعا موجب دشواری آن نخواهد شد. گاهی اوقات خواننده لازم می بیندکه حوادث قبل و بعد از یک واقعه را در منبع اصلی مطالعه کند. حال وقتی که هیچ ماخذی بیان نشده، این فرصت حقیقت جویی را از او سلب کرده ایم.

3. نویسنده محترم دراین باره روش یکسانی در پیش نگرفته بلکه در نقل قول دیدگاه دیگران گونه های متفاوتی پیموده است که عبارتند از:

الف: در غالب موارد کوچکترین اشاره ای به ماخذ و مرجع سخن وجود ندارد، درحالی که عبارت با قلمی متفاوت از قلم متن آمده است که نشان می دهد این مطلب دیدگاه دیگران و مندرج در منبع و ماخذ دیگری می‌باشد. این موارد بسی فراوان است و با یک ورق زدن اجمالی کاملا نمایان می شود. به نمونه هایی از دفتر چهارم توجه کنید:

ص 30: نقل قول اول و سوم

ص64:  فرمان شاه اسماعیل صفوی به کمال الدین بهزاد.

ص 87 : نامه شاه طهماسب به سلطان سلیمان عثمانی در میانه صفحه.

ص 170: فرمان قتل عام مردم تبریز توسط عثمان پاشا.

ص 207: نامه شاه عباس به عبدالمؤمن خان.

ص 220: دیدگاه پل سیمون درباره شاه عباس.

ص 235: نقل قول پنج سطری درباره جشن آیین سپند توسط شاه عباس دوم.

ص 253: خاطرات میرداماد که بخشی از صفحه 254 را نیز در بردارد.

ص268: دیدگاه یک محقق ( نام این محقق مشخص نشده) درباره تشیع سلسله بهمنی.

ص271: نامه قاضی نورالله شوشتری به شیخ بهایی.

 

ب: در برخی موارد به گوینده سخن بسنده شده است مانند:

ص 30: فضل بن روزبهان به طعن درباره  جنید می گوید.

ص 39: مورخی از همان روزگار با نام امیر محمود بن میرخواند می نویسد.

ص 59: روملو در مهارت سپاه روم می نویسد.

ص 75: قاضی احمد قمی در ذیل حوادث سال  962 .ش  می نویسد.

ص 106: روملو می نویسد.

ص 125: به گزارش قاضی احمد قمی.

ص 127: به نوشته اسکندر بیک.

ص 224-225: یک مسافر خارجی به نام توماس هربرت اینگونه وصف کرده است؛

 

ج: در مواردی به کتاب مورد نظر، و نویسنده آن اشاره دارد. مثل:

ص 39: در تاریخ جهان آرای عباسی آمده است.

ص40: روملو در کتاب احسن التواریخ می نویسد.

ص 89 : میرزا زکی در کتاب تاریخ عثمانی می نویسد.

ص98: میرزا اصفهانی در کتاب ریاض العلماء. چنین نوشت.

ص 110: واله اصفهانی در کتاب خلد برین از جمله می نویسد.

ص 126: وی در مقدمه کتاب طراوت اللطائف می نویسد.

 

د:  در برخی موارد همچون دفتر چهارم ص 86 منبع خود را به طور کامل بیان می کند شاه طهماسب صفوی، عبدالحسین نوایی، (تهران،1350) صص 200-237.

 

4. هر چند نویسنده محترم بر ساده کردن مطالب تاکید دارد اما در عمل، این هدف مورد غفلت واقع شده است. علاوه بر اشعار فراوانی که به ویژه در جلد چهارم از شاعران فارسی زبان آمده، نقل قولهای متعددی با واژه های متکلف و سخت از متون قدیمی وجود دارد که به راحتی قابل فهم نمی باشد چه رسد به این که مخاطب جوان بتواند آن را به سادگی درک کند. عباراتی که نویسنده در جلد سوم از جامع التواریخ رشیدی و نیز جهانگشای جوینی و آثاری از این دست آورده، با اهداف وی مغایرت دارد. فهم عبارات جهانگشای جوینی چنان مشکل است که یکی از نویسندگان معاصر، تحریر نوین آن را  برای فهم بهتر به چاپ رسانده است.

آیا بهتر نبود مولف ارجمند نثری روان از گفته های مورخان متقدم را به صورت نقل قول غیر مستقیم می آورد و ضمن ارائه کتابی تحلیلی، منبع و ماخذ هر سخن را در پاورقی اعلام می کرد؟

ذکر عنوان، شماره جلد و صفحه یک کتاب چقدر مشکل است که نویسنده این کار را موجب سختی تالیف و دشواری آن دانسته است!

 

تاریخ ایران یا اسلام

همانگونه که از عنوان اثر و نیز مقدمه مولف و سخن ناشر بدست می آید، هدف عمده این کتاب معرفی تاریخ ایران اسلامی تا سقوط سلسله صفوی است با این حال دفتر اول تحت نام؛ ‹‹از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی››، تقریبا‌ بطور کامل به تاریخ اسلام از ظهور تا پایان عصر نخست عباسی یعنی سال 232 هجری اختصاص دارد. این  دفتراوضاع جزیره العرب در آستانه ظهور اسلام، روزگار نبوت و عصر خلفای نخستین را پی گیری نموده و با بررسی روزگار امویان و عصر اول عباسیان خاتمه می یابد. هر چند در این میان از فتوحات اعراب مسلمان وپیشروی آنان در ایران و سقوط سلسله ساسانی و نیز در صفحات پایانی کتاب از ایالتهای ایران در عصر نخست عباسی سخن به میان آمده است اما آنقدر این موضوعات خلاصه و اندک می باشد که بیشتر به سایر مباحث کتاب پیرامون تاریخ اسلام مربوط است تا تاریخ ایران اسلامی، البته آن هم به میزانی که مثلا از فتوحات شام ومصر سخن گفته است.

در این کتاب به اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ونیز تعالیم دینی و وضعیت آیین زرتشتی در آستانه ورود اسلام، وضعیت پادشاهی ساسانی و نیز علل و عوامل شکست ایرانیان و فروپاشی نظام ساسانی پرداخته نمی شود،در حالی که بخش عمده ای از آن به اوضاع عربستان پیش از اسلام اختصاص دارد.

واکنش توده ایرانیان و سایر طبقات اجتماعی ایرانی در قبال اعراب مسلمان از دیگر مباحث  عمده ای است که به هر دلیل از پژوهش، مطالعه و ارزیابی دقیق و لازم دور مانده  و کاملا مورد غفلت واقع شده است.

نقش ایرانیان مسلمان در عصر امویان در زمینه های سیاسی، نظامی،علمی و فرهنگی نیز بشدت نادیده گرفته شده است. می دانیم که در این روزگار، به دلیل سیاست عرب گرایی خلفای اموی و ظلم و ستمی که بر سایر نژادها به ویژه ایرانیان روا  می داشتند -  برخلاف تعالیم مساوات و برابری نژادی در اسلام -  طبقه ای در جامعه مسلمانان بوجود آمدکه در متون تاریخی از آنان با نام ‹‹ موالی ›› یاد می شود. این افراد که بیشتر ایرانی بودند، در عرصه های سیاسی، نظامی، اجتماعی، علمی و فرهنگی نقش موثری داشتند. چنانکه حتی ترویج ادبیات عرب نیز مرهون تلاشهای همین طبقه مزبور است. به عنوان مثال عبدالحمید کاتب و عبدالله بن مقفع در زمینه نثر فنی و ترجمه متون تاریخی و ادبی فارسی به زبان عربی کارهای عمده ای انجام دادند. ایرانیان علاوه بر عهده داری مناصب دیوانی چون دیوان خراج و مال، ترجمه این دیوانها را  در عصر حجاج بن یوسف ثقفی به زبان عربی به عهده داشتند. در این کتاب نه تنها به ا ین مسائل پرداخته نشده است بلکه در جایی (جلد اول ص 243) اعلام شده که ایران پیش از اسلام از نظر علمی، اندوخته چندانی نداشته است در حالی که چند سطر پایین تر در همین صفحه 243 جلد نخست، از ثروت علمی ایرانیان در حوزه های تاریخ و اخلاق سخن می گوید! 

 همچنین نباید از نهاد علمی -  آموزشی جندی شاپور که تا اواخر قرن دوم هجری به  حیات و رونق علمی خود ادامه می داد، غفلت ورزید. دانشمندان این مرکز نقش عمده ای در استقبال دانش به ویژه علم طب به عالم اسلامی داشته اند. نویسنده از نقش مهم ایرانیان در تضعیف و سرانجام سقوط رژیم استبدادی اموی نیز چیزی نمی گوید جز اینکه ابومسلم خراسانی را همچون سردار فاتح عباسیان مطرح و نکاتی را به اجمال در این باره بیان می کند.

بنابر این به نظر می رسد مناسب بود درکتابی که به تاریخ ایران اسلامی اختصاص دارد، این وجوه عمده نیز برای خواننده جوان به تصویر کشیده می شد و گوشه هایی از خدمات ایرانیان به اسلام ومسلمانان روشن می گردید.

 همچنین عنوان دفتر نخست با محتوای آن سازگاری چندانی ندارد. عنوان از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی بدان معنی است که در این جلد فقط رویدادهای تاریخ اسلامی از بعثت رسول اکرم (ص) تا ورود اسلام به ایران مطرح   خواهد شد. در حالیکه مطالب کتاب از این عنوان بسی فراتر است. در این جلد علاوه بر این که اوضاع عربستان پیش از اسلام مورد بررسی قرار گرفته، تاریخ ایران تا پایان عصر نخست عباسی یعنی تا سال 232 هجری نیز مطرح شده است که نیمی از دوره طاهریان را در بردارد. از سوی دیگر مطالب دفتر دوم با توضیح چگونگی قدرت یابی این سلسله ایرانی آغاز می شود، بنابراین ممکن است نا خودآگاه به خواننده چنین القا شود که ایران تا اواسط دوره طاهریان، هنوز اسلام را نپذیرفته و تا این تاریخ سرزمین ایران با اسلام آشنا نشده است در حالیکه همه می دانند  چنین سخنی بدون شک نادرست خواهد بود.

 

دوره امام صادق(ع)

   می داینم که امام صادق(ع) در سالهای 114-148 هجری. ق به مدت سی و چهار سال عهده دار منصب امامت  بود. نیمی از این دوره تا سال  132 هجری در عصر خلافت امویان و مابقی آن تا سال 148 هجری در روزگار عباسیان قرار داشت. آن حضرت در پی فعالیتهای علمی پدر بزرگوارش امام باقر(ع) با استفاده از فرصت مناسبی که در اثر جنگها و درگیریهای بین دستگاه خلافت اموی و طرفداران عباسیان در جریان بود، به تربیت شاگردانی دانشمند در حوزه های مختلف علوم اقدام نمود. اگر نگوییم آن حضرت در سالهای پایانی این خاندان فرصت بیشتر و مناسب تری برای اجرای برنامه های آموزشی خود داشت، قطعا فرصت ایشان کمتر از بخش دوم که در روزگار خلفای عباسی قرار دارد، نبوده است، به ویژه آنکه امام صادق (ع) در دوره دوم همواره مورد تعقیب  منصور عباسی وتحت نظر او قرار داشت. نویسنده محترم دراین کتاب، نه تنها از حضور فعال امام صادق(ع) در عصر اموی و تداوم راه امام باقر(ع)سخن نمی گوید، بلکه معتقد است که امام صادق(ع) در دوره اموی فرصت چندانی برای تبلیغ و تعلیم نداشته اند (ج1 ص280). به نظر می رسد این سخن نیاز به اصلاح دارد و باید به دقت تکمیل گردد.

 

پیدایش خوارج

 در این کتاب، زمان پیدایش فرقه خوارج، جنگ نهروان اعلام شده است (ج1 ص 226). این دیدگاه بی تردید نادرست است، زیرا این فرقه کج اندیش، در پی اعلام رای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمر و بن عاص ظهور کرد وهمین گروه بود که جنگ نهروان را به امام علی(ع) تحمیل نمود.

 همچنین مطابق با منابع تاریخی، فردی که خوارج از کارگزاران امام علی(ع) کشتند، عبدالله بن خباب بن ارت نام داشت اما در این کتاب (ج1 ص170) از وی باعنوان، خباب بن ارت از اصحاب رسول خدا (ص) نام برده می شود در حالیکه می دانیم خباب پدر عبدالله بود.

 

تدوین کتابهای تاریخی در عصر اموی یا روزگار عباسی

در کتاب ‹‹تاریخ ایران اسلامی››، دو جدول از معروف ترین کتابهای سیره و تواریخ عمومی ذیل عنوان؛ ‹‹ دانش تاریخ در عصر اموی›› آمده است(ج1 صص 237و238) در حالیکه هیچ یک از این آثار اعم از سیره و تاریخ در این دوره تالیف نشده است. تاریخ وفات مولفان این آثار که در همین جدولها آمده، شاهد خوبی بر نادرستی این مطلب است.

 

 

دولتهای محلی ایران

در این کتاب، دولتهای محلی ایران چنان که باید مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است. به عنوان مثال حکومتهای ملوک الطوایفی فقط در شش صفحه (ج3 صص 153- 158) به صورت گذرا مطرح می شود. در حالیکه سلسله ای چون اتابکان فارس که نقش بسیار مهمی در حفظ بخش عمده ای از سرزمین ایران از تاراج لشکریان مغول ایفا کردند، سزاوار مطالعه و ارزیابی دقیق تری است. به ویژه آنکه ادیبی چون سعدی نیز در دربار آنان مقرب و مورد حمایت بود.

تصاویر، جدول ها و نقشه های ناموزون

در میان صفحات این کتاب، تعدادی تصویر، عکس، جدول، نقشه و نمودار آمده است که هر چند بهره گیری از این ابزارها برای تفهیم مطلب مهم ارزیابی می شود، اما این کار زمانی مفید و ارزشمند خواهد بود که اطلاعات ارائه شده هدفمند،  برپایه اصول و روشهای آموزشی آن دقیق و درست ثبت شده باشد. به نظر می رسد علاوه بر ارائه برخی اطلاعات نادرست در جدول ها و نقشه ها، کیفیت و طراحی لازم و مناسب نیز در آن مدنظر قرار نگرفته است. هرچند برخی عکسها و تصاویرکیفیت نسبتا خوبی دارد اما شمار انبوهی از آنها که بنظر می رسد بی ضابطه درگوشه و کنار دفاتر چهار گانه نقش بسته، کیفیت مطلوبی ندارند. از این رو بهتر آن بود که لااقل برای کاهش حجم اثر از آوردن آنها پرهیز می شد. به عنوان مثال در جدول  صفحه 113 جلد نخست چند  مورد اطلاعات نادرست آمده است: چنانکه حدیبیه از جمله غزو ه های رسول خدا(ص) شمرده شده است در حالیکه به تصریح منابع، آن حضرت در این سفر به قصد عمره بیرون رفتند نه جنگ. دیگر اینکه در یکی از ستونهای جدول عنوان تاریخ شمسی آمده در حالیکه اطلاعات مندرج در ذیل آن همگی به سال میلادی است. علاوه بر این نقشه های مندرج در صفحات 344، 350 و 353 جداول عینا از کتاب: ((جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی)) بدون ذکر منبع درج شده است. همچنین آوردن نقشه عالم از کتاب: ‹‹صوره الارض ابن حوقل ›› در این قسمت بی مورد به نظر می رسد. موارد مذکور از نظر اندازه و قطع نیز در یک حد و اندازه قرار ندارند.

 

 

نمایه و فهرستهای موضوعی

 

کتاب: ‹‹تاریخ ایران اسلامی ›› به رغم اشتمال بر یازده قرن تحولات عمده ایران و ذکر نام شمار فزونی از بازیگران عرصه سیاست، جنگ، فرهنگ و تمدن فاقد هر گونه فهرست ونمایه است. اهمیت این فهرستها، امروزه بر هیچ کس پوشیده نیست و نقش مهمی در مراجعه و دسترسی خواننده به مطالب و مباحث مورد اهتمام وی دارد. فهرست اعلام، اشخاص، قبایل، فرق و مذاهب، اماکن، آیات و روایات، اشعار و ابیات، از مهمترین  فهرستهایی است که متاسفانه در این کتاب نادیده گرفته شده است.

تهیه فهرست منابع و مآخذ با درج مشخصات کتابشناختی دقیق کتابها و مقالات مورد استفاده تنها در گزیده ای (‌‌جلد چهارم) مشاهده می شود. در صورت وجود چنین نمایه و فهرستهای موضوعی، بر استواری مطالب و نیز اعتماد خواننده به قوت و قدرت علمی اطلاعات داده شده افزوده می گشت.

خلاصه فصل، چکیده مطالب و نیز پرسشهایی در پایان هر فصل می توانست به فهم و یادگیری هر چه دقیق تر اطلاعات تاریخی کمک کند به ویژه آنکه مخاطب اصلی کتاب، به تصریح نویسنده و ناشر، نسل جوان می باشد. در پایان ضمن قدردانی از زحمات نویسنده این کتاب برخی موارد را نیز به صورت مختصر و با اشاره ای گذرا مطرح می کنم.

 

 

v                 برید: نویسنده برید را همان پست امروز می داند(ج 2 ص 19) در حالیکه به تصریح متون تاریخی، دیوان برید در روزگاران گذشته، یک دستگاه اطلاعاتی با وظیفه جمع آوری اخبار و ارسال گزارشهای روزانه درباره عملکرد کارگزاران دولتی به خلیفه بوده است.

v                 بکار بردن عنوان طلوع و غروب برای سلسله ها مناسب نمی باشد. این واژه ها بیشتر در خصوص خورشید و روشنایی استفاده می شود مگر این که سلسله هایی نظیر طاهری وخوارزمشاهی را خورشید ایران زمین بداینم!

v                 در جلد دوم صفحه 124 سطر10، احمد معزالدوله را برادر  بزرگتر فرزندان بویه خوانده، اما در همان دفتر(ص131 سطر 13) علی عمادالدوله را برادر بزرگتر می داند!

v                 در جلد دوم صفحات 119 تا 202 مطالبی در خصوص دولت فاطمی مصر آمده که ربطی به تاریخ ایران اسلامی ندارد.

v                 دراین کتاب پیرامون اوضاع فرهنگی و علمی عصر خوارزمشاهیان همچون سایر سلسله های ایرانی بحثی به میان نیامده است.

 

تبلیغات