زنان قاجاری و محرم
آرشیو
چکیده
متن
منابر وعظ و خطابه و مجالس روضه و تعزیه، یکی از چشمگیرترین گونههای مشارکت سیاسی فرهنگی در جوامع اسلامی و بلکه تمامی جوامع بشری به حساب میآیند. اگرچه همه ملتها و کشورهای جهان نیز دارای مجالس و محافلی برای خطابه و تبلیغ و موعظه مرثیه و یا شادمانی هستند، اما کارکردهای ویژه مجالس تغزیه و روضهخوانی در جوامع شیعی بهویژه در جامعه ایران مورد توجه خاص مستشرقین و دانشمندان حوزه جامعهشناسی دینی بوده است. «ارتباط حضوری، غیرتصنعی و عمیق با مخاطب» از طریق شبکهای به گستردگی هزاران مسجد و تکیه و زیارتگاه و ژرفبودن فلسفه سیاسی ـــ اجتماعی قیام امام حسین(ع) در کربلا، آیینهای عزاداری و روضهخوانی محرم و صفر را به یکی از مهمترین عناصر اجتماعی شیعیان مبدل ساخته و تاثیراتی بر جامعه ایران داشته و دارد که قابل مقایسه با هیچ پدیده و عنصر اجتماعی دیگری نیست. با مطالعه تاریخ ایران به خوبی معلوم میگردد که چگونه مردم از طریق منابر وعظ و مجالس روضهخوانی به مشارکت فعال در صحنههای سیاسی اجتماعی کشانده شدهاند و در سرنوشت تاریخی خود ایفای نقش کردهاند. بهویژه در مورد جامعه زنان ایرانی بیهیچ گونه گزاف و مبالغه درمییابیم که اولین و گستردهترین نمونههای حضور فعال زنان ایران در صحنههای اجتماعی از فرهنگ روضهخوانی و تعزیه منبعث گردیده و زن ایرانی با انگیزههای عمیق مذهبی پای به عرصه مشارکت سیاسی و اجتماعی گذاشته است. قیام تنباکو، نهضت مشروطه و انقلاب عظیم اسلامی، نمونههای درخشانی از این مشارکتهای مسوولانه و معنوی را در خود ثبت کردهاند. در این مقاله با کارکردها و نمونههای تاریخی این پدیده تاریخی آشنا میشوید.
فرهنگ مشتمل بر ارزشها، هنجارها و آداب و رسوم در هر جامعهای نقشی کلیدی ایفا میکند. یکی از مولفههای بسیار مهم فرهنگ، ارزشها هستند که افراد با توجه به ارزشهای حاکم بر جامعه اجتماعی شده و هنجارهای آن را فرامیگیرند. کنشهای رفتاری انسانها نیز در سایه جامعهپذیری تحقق مییابند و ارزشها نیز بهنوبه خود از اعتقادات و باورها متاثر میباشند؛ بنابراین، میتوان اعتقادات و باورها را موتورهای فرهنگساز جامعه دانست.
از جمله اعتقادات موثر در جامعه ایران، باورهای مربوط به عاشورا میباشد که آن نیز از اعتقادات شیعهگری مردم ایران ناشی میشود.
در این مقاله برآنیم تا نقش باورها و ارزشهای ناشی از قیام امامحسین(ع) را ـــ که به طور معمول در مجالس عزاداری و روضهخوانی به شنوندگان القا میگردد ـــ بر فرهنگ زنان دورههای ناصری و مشروطه بررسی کنیم. از آنجا که ارزشهای حسینی در مجالس عزاداری امامحسین(ع) متبلور میباشد، سعی شده تا نه تنها کارکردهای متنوع مجالس روضه امامحسین(ع) و بلکه حجم شرکت زنان در زمان مشروطه و ناصری نیز مورد واکاوی قرار بگیرد و در نهایت، حوادثی که در سایه این دو امر در تاریخ معاصر اتفاق افتاده، بهعنوان نمونه ذکر گردیده و مورد بحث واقع شود.
الف) کارکردهای مجالس روضهخوانی
برخی از کارکردهای شرکت در مجالس روضهخوانی، عبارتند از:
1ـــ سرمشقگیری و الگوسازی
«باید توجه داشت که هر فرد انسانی، کسانی را که بهعنوان افراد خاص ارزش مینهد و رفتار آنها را سرمشق قرار میدهد، درحقیقت نقش آنها برای او الگو است؛ بنابراین، وقتی فرد نقش معینی ایفا میکند، رفتار خود را باتوجه به نقشی که برایش الگوست، برمیگزیند. نقشهای نمونه (الگو) در فرایند آموزش بسیار کمک میکند؛ زیرا فرد را با الگوهای رفتاری پذیرفته در موقعیتهای مختلف آشنا میسازند.» [1]
یکی از استفادههای خیلی مهم این مجالس، سرمشقگیری و الگوسازی از زندگی ائمه(ع) و بزرگان مذهب تشیع بهخصوص حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) میباشد؛ زیرا بانوان به خاطر اشتراک در جنسیت (زن بودن) رفتار، افعال و کنشهای آنها را سرمشق خود قرار میدهند و با توجه به نقشهایی که آن بزرگواران در موقعیتهای مختلف ایفا مینمودند، اینان نیز سعی دارند مانند آنها باشند؛ بنابراین، افعال و رفتار حضرت فاطمه(س) الگویی برای رفتار و اعمال زنان شیعه ایرانی به شمار میرود.
در حدیث مشهوری از حضرت فاطمه(س) نقل شده که آنجناب فرمودند: «بهترین چیز برای یک زن آن است که او مرد نامحرمی را نبیند و مرد نامحرمی هم او را نبیند.» [2]
یا وقتی پیامبر(ص) در تقسیم کار، امور منزل را به فاطمه(س) و کارهای خارج منزل را به علی (ع) سپرد، حضرت فاطمه(س) فرمود: «هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوشحال نکرد؛ چراکه رسولالله با این عمل مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند.» [3]
اما از طرف دیگر هم در تاریخ آمده که حضرت زهرا (س) برای دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام علی (ع) با حفظ کامل حجاب به میان مردان نامحرم آمده [4] و آن سخنرانی مشهور خود را در محاجه با ابوبکر ایراد میکند؛ به طوریکه ابوبکر مجبور میشود، قباله فدک را به او بازگرداند، (هرچند دوباره توسط عمر گرفته میشود) یا درمورد حضرت زینب (س) آمده که ایشان برای اینکه نامحرمی او را نبیند، شبانه به زیارت قبر جدش رسولاللّه(ص) میرفت؛ اما همین زینب(س) وقتی اسلام را در خطر میبیند، به همراه امام(ع) به میدان جنگ (کربلا) میآید و وقتی برادر امام به او اعتراض میکند که چرا زنان اهل حرم را به چنین مهلکهای میبری، میفرماید: «ان الله قد شاء ان یراهن سبایا» [5] و زینب، آنگونه آتشین در بازار کوفه سخنرانی میکند و یا آنگونه در شام و در مجلس یزید در میان نامحرمان صحبت مینماید. [6] و از اسلام و امام (ع) دفاع میکند.
شبیه همین رفتار و اعمال را در زنان ایرانی بهویژه در زمان قاجاریه مشاهده میکنیم؛ یعنی درست، زمانی که جامعه ایرانی به شدت سنتی بوده و زنان در آن عصر ایران از مرد نامحرم حذر کرده و خانهنشین هستند؛ بهطوریکه اگر مجبور به خارج شدن از منزل باشند، به قسمی بیرون میآیند که حتی صورت و انگشتان دست و پای آنها را کسی نمیبیند. در عین حال، وقتی خبر تبعید آیتالله میرزای آشتیانی (در ماجرای انحصار تنباکو و حکم میرزای شیرازی) در تهران پخش میشود، سراسیمه به خیابانها ریخته و اعتراض مینمایند و همانند اوایل انقلاب که زنان محجبه و حتی بسیار سنتی ایران به خیابانها آمده و با رعایت حجاب اسلامی سعی نمودند تا مانند فاطمه زهرا(س) از امام (مرجعیت) و اسلام دفاع کنند، زنان در زمان میرزای شیرازی نیز با آنکه بیشترشان از سواد بیبهره بودند؛ اما در عمل همان کاری را کردند که زنان باسواد ما در سال 1357 و سالهای بعد در حفظ پیروزی انقلاب اسلامی انجام دادند.
2ـــ ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیاسی
دومین کارکرد مجالس روضهخوانی در قرن گذشته مسوولیتپذیری و بهدنبال آن ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیاسی بوده است. قبل از توضیح و شرح این مهم لازم است، ابتدا تعریفی اجمالی از مشارکت سیاسی ارایه شود.
میلبرات مشارکت سیاسی را چنین تعریف میکند: «مشارکت سیاسی رفتاری است که اثری گذارد و یا قصد تاثیرگذاری بر نتایج حکومتی را دارد.» [7]
یا هانتینگتون و جان نلسون در تعریف مشارکت سیاسی میگویند: «مشارکت سیاسی کوششهای شهروندان غیردولتی برای تاثیر بر سیاستهای عمومی است.» [8]
بحث مفصل درباره مشارکت سیاسی زنان در تاریخ معاصر از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به توضیح کوتاهی در اینباره اکتفا میشود.
یکی از آموزههای علمای شیعه در منابر و روضهخوانیها این بوده و هست که حق حکومت از آن ائمه و در زمان غیبت، از آن فقهای طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان میباشد؛ از همین رو، مردم در دوره قاجار و قبل از آن برای امور قضاوت و دیگر مسایل حقوقی خود مانند ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید و… به علما مراجعه میکردند. هرچند دولت با گشایش دادگاه عرف، سعی در تعطیلی دادگاه شرع را داشت؛ ولی موفق نمیگردید. درحقیقت، حکومت غیررسمی در داخل حکومت رسمی ایجاد شده بود [9] که بهعنوان نمونه میتوان از سیدمحمدباقر شفتی، ملاقربانعلی زنجانی و آقانجفی اصفهانی و… نام برد؛ بنابراین، دستورات، فتاوا و حتی توصیههای اجتماعی فقها «واجبالاطاعه» بودند و وظایف دینی تنها محدود به مسایل فردی ـــ عبادی نمیگردید؛ از این رو، زنان نیز بهعنوان مسلمانانی موظف، باید از دستورات اجتماعی مراجع اطاعت کنند و در امور واجب نیز اجازه شوهر، پدر و برادر لازم نمیباشد؛ بلکه حتی با مخالفت آنان نیز باید واجب را اتیان نمود، مانند رفتن به حج واجب.
از طرف دیگر، اسلام برای زن استقلال مالی قایل شده و زن میتواند در اموال خودش بدون اذن شوهر تصمیم بگیرد و بر این اساس است که زنان در نهضت مشروطه، وسایل تزیینی خود را برای مقابله با اولتیماتوم روس به مجلس هدیه میکنند [10] و همینطور در هنگام جنگ ایران و عراق وسایل شخصی خود را برای پشتیبانی جنگ تقدیم مینمودند.
بنابراین، یکی از کارکردهای مجالس روضه را میتوان مشارکت سیاسی زنان جهت تاثیر در سیاستهای حکومت دانست؛ چرا که در مجالس روضه هیجان مذهبی زنان تحریک میشود، مانند تلاش زنان در دوره قاجار بهویژه در قیام تنباکو و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزای آشتیانی) و در دورههای بعد، تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (جهت دایر کردن عدالتخانه).
3ـــ تقویت انسجام اجتماعی و ارایه گروههای مرجع مناسب
از دیگر کارکردهای مهم مجالس روضه، تقویت انسجام گروهی میباشد.
هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیتآمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. [11]
ایفای نقش هر فرد با مقایسه او با کسانیکه وظیفهای مشابه او دارند، ارزیابی میشود. فرد با این مقایسه میتواند مشخص کند که آیا نقش خود را بهدرستی ایفا کرده یا نکرده است؛ پس گروههای مرجع، یکی از معیارها و الگوهاییست که هرکس هنگام ارزیابی نقش خود در یک موقعیت معین از آن استفاده میکند. [12]
گروههای مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسانها بسیار موثر میباشند و وقتی فردی خود را عضو گروهی دانست، یک نوع احساس همانندی با دیگران به او دست میدهد.
پس، میتوان گفت که در این اجتماعات وجدان جمعی به بهترین وجه شکل گرفته و احساسات افراد مشترک میشود. [13]
مساله اصلی این است که هرکس براساس جایگاهی که در اجتماع دارد، بهناچار گروه مرجعی را برای خود انتخاب میکند. حال، نقش مجالس روضه در این امر خیلی مهم جلوه میکند که گروه مرجع مناسبی شامل متدینین و مومنات که در راس آنها حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) قرار دارند را به زنهای آن زمان معرفی نماید.
4ـــ کارکرد تعلیمی
کارکرد تعلیمی مجالس روضه حائز اهمیت ویژهای میباشد. در ابتدای امر این کارکرد در مجالس محرم و صفر چندان وسیع نبود؛ یعنی نوحهگران، شاعران و مدیحهسرایان بیشتر به اطلاعرسانی درمورد حادثه کربلا و وقایع کوفه، شام و مدینه اکتفا میکردند و تلاش در جهت زنده کردن و زنده نگهداشتن اصل مراسم عزاداری محرم و صفر بود؛ بهطوریکه از سال 334 هـ .ق زنها در روز عاشورا از خانه بیرون میآمدند، سیلی به صورتشان میزدند و بر مصایب حسین(ع) نوحهسرایی میکردند و این عادت و رویه، هر سال (تا اواسط قرن ششم) در روز عاشورا استمرار داشت. [14] و اعلان سیاهپوشی در نخستین دهه محرمالحرام بزرگترین شیوهای بود که معزالدوله بویهی آن را رسم کرد و این عادت از مشهورترین عادات شیعه گردید. [15] همچنین، زنان شبها و مردان روزها با سر و پای برهنه برای عزاداری بیرون میآمدند و با تعزیت به همدیگر تحیت و سلام میکردند و بر حادثه غمبار حسین(ع) محزون میشدند. [16] یا وقتی دعبل خزاعی اشعارش را در رثای آن بزرگوار میخواند به وضوح پیداست که تلاش دارد، تنها عمق فاجعه را به حضار نشان دهد.
اما در عصر قاجار بهخصوص اواخر این دوره تا عصر حاضر تغییرات عمدهای در مجالس روضه داده شد. یکی از آن تغییرات، اطلاعرسانی و تبلیغ عمومی دین شامل احکام، فقه، کلام و دیگر معارف دینی در مجالس روضه میباشد. یکی از علل این امر، آن است که در یکی دو قرن اخیر مداحان و شاعران از روضهخوانها و وعاظ تمایز یافتهاند؛ یعنی اگر در قرون اولیه دعبل، هم شاعر بود، هم خواننده شعر و هم مصیبخوان امروزه، این وظایف تقسیم شده و هریک کار معینی را انجام میدهند؛ از این رو، وعاظ فرصت بیشتری را دارند تا معارف دینی را به مردم بیاموزند و مداحی و نوحهسرایی را به مداحان و نوحهسرایان واگذار کنند و همچنین، به موازات پیشرفتهای جهانی دو قرن اخیر بر انتظارات شنوندگان نیز افزوده شده و وعاظ هم مایلند تا از این فرصت به بهترین وجهی در تبلیغ دین استفاده کنند.
بنابراین، در مجالس وعظ گهگاه مطالبی مطرح میشد که به هیچوجه ربطی به حادثه کربلا نداشت و چهبسا مسایل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان میگردید، بهعنوان نمونه میتوانید به روزنامه الجمال که متن سخنرانیهای سیدجمالالدین واعظ اصفهانی را در سالهای 1323 ـــ 1324 هـ .ق در تهران چاپ میکرد، مراجعه کنید، بهویژه که امروزه، بسیاری از سخنرانان تنها به مسایل سیاسی میپردازند.
5ـــ کارکرد رسانهای
باتوجه به رواج و گسترش وسیع مجالس روضهخوانی در زمانهای گذشته و عدم وجود رسانههای جمعی کنونی و همچنین بیسوادی بیشتر مردم، میتوان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاعرسانی و از جمله رسانهای برای ارتباطات اجتماعی در آن زمان دانست.
اصغر فتحی در کتاب منبر بهعنوان یک رسانه عمومی در اسلام مینویسد: «از مشاهدات ما چنین برمیآید که منبر در جامعه اسلامی میانه یک نظام تشکیلاتی یافته ارتباطی بود.» [17]
وی در ادامه چند ویژگی برای این نظام ارتباطی برمیشمارد که بهطور خلاصه عبارتند از:
«ارتباط حضوری، غیرتصنعی و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهی، قابلیت استفاده و تاثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون اعم از باسواد و بیسواد، غیررسمی، غیرسازمانی و غیرتشکیلاتی بودن مسجد و در نتیجه مردمی و عمومی بودن آن که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوی فراهم میسازد، سهلالوصول بودن و دسترسی سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکهای از دهها هزار مسجد که در هر کوی و برزن و در شهر و روستا پراکندهاند، عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوی حکام و صاحبان قدرت بهدلایل از دست دادن مشروعیت خود، قائل بودن نوعی قداست، صحت در پیامرسانی و قابلیت اعتماد به آن و... مواردی از این قبیل.»
براین اساس، میتوان گفت منبر یک نوع نظام ارتباطی بوده و هست. در اعصار گذشته منبر و مجالس روضه نقشی همانند رسانههای جمعی امروزی برعهده داشتند که در فراهمسازی عوامل تعیینکننده در رفتار جمعی بسیار موثر بودند.
ب) شرکت انبوه زنان ایران در مجالس روضهخوانی در تاریخ معاصر
هرچند زنان ایرانی در همه دورهها علاقهمند شرکت در مجالس وعظ و سخنرانی و پیگیری امور اجتماعی بودهاند؛ اما شرکت زنان در اینگونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زیادی همراه بوده است؛ چنانچه ابوسعید ابوالخیر درباره مجلس و وعظ در کتاب اسرارالتوحید مینویسد: «… در همان زمان، دختر استاد بوعلی دقاق، کدبانو فاطمه که در حکم استاد امام ابوالقاسم قشیری بود، از استاد امام ابوالقاسم دستوری خواست تا به مجلس شیخ ما بوسعید برود. استاد امام در آن ایستادگی مینمود و اجازت نمیکرد، چون به کرات بگفت، استاد گفت: دستوری دادم؛ اما متنکروار و پوشیدهشو و ناونه، به زبان نیشابوریان یعنی چادرشب کهنه، بر سر افکن تا کسی ظن نبرد که تو کیستی، کدبانو فاطمه چنان کرد و چادری کهنه بر سر گرفت و پوشیده به مجلس شیخ ما آمد و در میان زنان بر بام نشست. [18] همچنین درمورد شرکت در مجلس شیخ نه اینکه مسجدی یا خانهای باشد و نیمی مردان و نیمی زنان یا تمامی آن مجلس را زنان تشکیل دهند؛ بلکه معمولا مجلس برای مردان برگزار میشد.» در اسرارالتوحید آمده است که زنان برای شنیدن سخنان ابوسعید در پشت بامها ازدحام کرده بودند. [19]
اما پدیده جالبی که از دوره قاجار با آن مواجه هستیم، عبارت است از ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضهخوانی و بهتبع آن هجوم زنان به این مجالس و همچنین کثرت برگزاری اینگونه مجالس در منازل میباشد؛ چنانچه کسروی میگوید: «در محرم سال 1324 در تبریز علاوه بر مساجد و تکایا از هر ده خانه در یک خانه مراسم عزاداری برپا بود.» [20]
مستوفی شرکت زنها در مجالس روضهخوانی را چنین توصیف میکند: «فعالترین بعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضهخوانی و نمایشهای تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره، مدت زمان بیشتری را دربرمیگرفت. [21] در دوره قاجار در تهران، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیهای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر (حداقل به مدت 60 روز) به برپایی مراسم روضهخوانی در آن میپرداختند، بهترین و مفصلترین مجالس روضهخوانی ماه محرم در مسجد حاجشیخعبدالحسین برگزار میگردید که گاه جمعیت شرکتکننده در آن، متجاوز از دههزار زن و مرد میشد.» [22]
در بررسی منابع تاریخ معاصر بارها به مساله حضور فعال زنان در چنین مراسمی برخورد میکنیم، به عنوان نمونه، مهدی قلیخان هدایت چنین گزارش میدهد که «در تکیه دولت اطراف سکو از زنها پر میشد، قریب ششهزار نفر، مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمییافتند.» [23]
همچنین طبق منابع موجود این نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداری تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت. [24]
نیز اختصاص به محرم و صفر هم نداشت؛ بلکه در شبهای جمعه و وفیات و جهت ادای نذر نیز برگزار میشد.
کسب اجر اخروی، نیت توبه از معاصی، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیاسی، روحانیون، مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لذت در جمع واقع شدن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگیزههای کوچک و بزرگی بودند که به حضور زنان در این مراسم قوت میبخشید. [25] علاوه بر اینکه از زمان قاجاریه رفتن زنها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعی درآمد، شرکت در مجالس روضه از جمله مکانهایی بود که زنان بیهیچ قید و شرطی اجازه رفت و آمد بدانجا را داشتند.
حوادث منحصر به فرد در تاریخ زنان ایران
در نتیجه این عوامل و درست در زمانی که به قول علیاصغر شمیم: «زن در خانه زندگی میکرد و تقریبا هیچگونه ارتباطی با خارج از محیط خانواده نداشت» [26] و هنوز مدارس امروزی دختران دایر نشده بود و بیشتر زنان از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و حجاب نیز به شدت مراعات میشد، حوادث تاریخی مهمی شامل مشارکت سیاسی، مبارزات سیاسی و... که به تفصیل ذکر خواهد شد، از زنان ایران در تاریخ ثبت گردیده که مشابه آن در هیچ جای دنیا مشاهده نمیشود و تنها این زنان ایران بودهاند که در مواقع لزوم دست به چنین کارهایی زدهاند.
هم در دوره قاجاریه و هم در دوره کنونی شاهد تحرکات سیاسی مشابهی از زنان ایران هستیم که نمونههایی از هر دو مورد ذکر میشود.
الف) بازتاب جامعهپذیری در سایه ارزشهای حسینی در دوره ناصری و مشروطه
در دوران قاجار بهویژه در عصر حکومت ناصرالدین شاه، تهران بارها شاهد تظاهرات دستهجمعی زنان، در سالهای 1277 ـــ 1302 هـ .ق [27] بود که مهمتر از همه قیام تنباکو در سال 1309 است [28] که عین ماجرا از تاریخ دخانیه شیخحسن کربلایی نقل میشود:
«به دنبال حکم ناصرالدین شاه به آیتالله میرزای آشتیانی در روز یکشنبه دوم جمادیالثانی 1309 مبنی بر اینکه یا حکم تحریم آیتالله میرزای شیرازی را لغو کنید یا اینکه تهران را ترک نمایید، میرزای آشتیانی تصمیم گرفت که فردای آن روز (دوشنبه سوم جمادیالثانی) تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک نماید. این خبر در شهر پخش شد و صبح روز دوشنبه مردم دستهدسته رو به محله سنگلج ... روانه شدند.
هنگام ظهر زنان نیز دستهدسته و فوجفوج جمع آمده، جمعیت زنان نیز انبوه شد. پس از این اجتماع، اول کار زنان این بود که روانه بازارها شدند. هر دکان را گشوده دیدند، خواهی نخواهی بستند تا به جایی که در تمامی (بازار) شهر به این عظمت، یک باب دکان دیگر گشوده نماند. این جمعیت زنان با آن همه انبوهی و کثرت پس از فراغت جستن از این کار، تماما سرها را از روی چادرها لجن گرفته و...» [29]
تیموری این صحنه را چنین وصف میکند: «جمعیت زنان با روبند سفید و چاقچور که اغلب سر خود را لجن مالیده و شیون و ناله میکردند و یاحسین یاحسین میگفتند، بسیار دلخراش بود.» [30]
کربلیئی در ادامه مینویسد:
«همینقدر در شرح عظمت این هنگامه میتوان گفت که اینچنین شورش و غوغای عظیمی را پیش از آنکه به عیان آید، هیچ وهمی نمیاندیشید. این جمعیت زنان که در هنگامهجویی پیشاهنگ شورشیان بودند، نخست طرف خطابی را که در نظر خود معین داشتند، به اسم شاهباجی، شاهباجی سبیلو، مخاطب ساخته،... یک مرتبه صدای یاعلی و یاحسین از تمامی این همه مخلوق بلند شده... از این چنین هنگامه عظیمی که دفعتا در میدان ارک (سلطنتی) برپا گردید، تمامی اجزای دولت خاصه (اهل) حرمسرای سلطنتی را وحشت و دهشت عظیمی فراگرفته از صدر تا ساقه، مضطرب و پریشان شدند... در ضمن هر فصلی نیز فریادهایی بدین مقوله بلند بود که ای خدا! میخواهند دین ما را از بین ببرند، علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند، بر جنازه ما، فرنگیان نماز گزارند... بالجمله، جمعیت زنان پس از این هنگامه، از ارک مراجعت نموده، به مسجد شاه رفتند. مصادف افتاد که در آن هنگامه آقای امام جمعه در بالای منبر مشغول وعظ (بر علیه نهضت تحریم میرزای شیرازی) و تهدید مردم بودند، به خیال اینکه شاید اینگونه فتنه عظیم را به پارهای تهدیدات بتوانند فرونشانند، جمعیت زنان هجوم آورده، همینکه از وضع صحبت آگاهی یافتند، یکدفعه آغاز فریاد و فغان کرده، آنجا نیز به تفصیلی که شرحدادنی نیست، قیامت کردند... واعظ بیچاره را به افتضاح هرچه تمامتر از منبر بهزیرآورده و از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعیت مردم بهحدی شد که تمام کوچه و بازارها تا میدان ارک یک وصله پیوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمره مسدود گردید. فریاد و افغان واشریعتاه و وااسلاماه، یاعلی یا حسین، از تمامی این همه مخلوق، پیوسته بلند بود. تمامی شهر به این عظمت را چنان ضجه (و ناله) و غلغله و شور و شیون فراگرفته بود که به وصف نتوان درآمد.» [31]
لازم به یادآوری است که چنین تحرک سیاسیای منحصر به زنان پایتخت نبود؛ بلکه نمونههای مشابهی در اصفهان [32] و تبریز [33] و... گزارش شده است.
نکات مهمی که کموبیش در اجتماعات زنان مشترک بود، عبارتند از:
1ـــ رعایت حجاب کامل سنتی ایرانی بهصورت چادر و روبند (پوشش تمامی اعضای بدن حتی وجه و کفین)
2ـــ استفاده از شعارهای اسلامی یاعلی و یاحسین
3ـــ سردادن فریاد وااسلاماه (درد دین داشتن)
4ـــ دفاع از علما و روحانیت
شبیه همین واقعه در دوره مشروطه نیز مشاهده شده است. هرجا علمای راستین دچار مشکل میشدند و زنان ایران زمین احساس میکردند که میتوانند کاری بکنند، به یقین انجام میدادند که بهعنوان نمونه یکی از آن موارد ذکر میشود:
«عدهای از زنان پس از حرکت مظفرالدین شاه بهسوی خانه امیربهادر در نزدیکی آن گرد آمدند و فریاد زدند ما آقایان و پیشوایان دین را میخواهیم، ما مسلمانیم و حکم آقایان را واجبالاطاعه میدانیم، چهطور راضی شویم، علما را نفی بلد و تبعید نمایند، ای شاه مسلمانان! بگو تا علمای اسلام را ذلیل و خوار نگردانند، ای شاه اسلام! وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند، شصت کرور ملت ایران به حکم این آقایان جهاد میکنند، آنها را برگردانید.» [34]
جالب اینجاست که روشنفکران عصر ما در توجیه این وقایع تاریخی راه به خطا رفته و سعی میکنند این وقایع را با الگوهای غربی توجیه نمایند و همه موارد شبیه این را با یک چوب برانند و برای همه امراض نسخهای مشابه بنویسند. به عنوان نمونه، خسرو معتضد و نیلوفر کسری در تحلیل این حوادث میگویند: «با پیشرفت زمان و روشن شدن اذهان مردم، مردان و زنان روشنفکر و آزاداندیش جامعه به اهمیت نقش زنان در پیشبرد فعالیتهای اجتماعی و مسوولیت خطیر خود در تکوین جامعه روشنتر و زیبندهتر پی بردند. با افزایش هشیاری اجتماعی و آشنایی با علوم جدید و اصطلاحات هرچند کوچک که در این دوران صورت گرفت... افزایش رفت و آمدهای خارجیها به ایران و آشنایی با شیوه زیستی بانوان ایشان.... بر اهمیت اثر زنان در ایجاد جامعه فعالتر اذعان نمودند.» [35]
این جملات اگرچه درخصوص محافل سری و اتحادیه غیبی نسوان [36] یا زنان درباری مثل تاجالسلطنه [37] و یا درخصوص بانوان بعد از کشف حجاب رضاخان میتواند تا حدودی صادق باشد؛ اما وقایعی که در آن زنان برای دین قیام کردهاند، همانند قضیه مذکور در نهضت تنباکو یا قیام زنان ایران در جریان انقلاب اسلامی تحت رهبری امام خمینی که با هدف دفاع از اسلام و علمای دین قیام کرده و میکنند را نمیتواند توجیه نماید.
اشتباه عمدی یا سهوی دیگر روشنفکران عصر حاضر این است که درمورد حوادثی که زنان به انگیزه غیردینی به میدان میآیند، مانند حادثه قحطی نان در سال 1277 که زنان تظاهرات کرده و ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از شکار با انبوه چندهزار نفری زنان روبهرو میشود، [38] اینگونه حوادث را با آبوتاب شرح و تفصیل میدهند؛ اما وقتی نوبت به مواردی میرسد که تنها انگیزه قیام زنان درد دین بوده، با شتاب هرچه تمامتر تنها به ذکر گوشههایی نارسا اکتفا مینمایند.
ب) بازتاب جامعهپذیری در سایه ارزشهای حسینی در زمان حاضر
مشابه این کنشها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن نیز از زنان ایرانی دیده شده است که حضرت امام(ره) در اینخصوص میفرماید: «میشود گفت که این نهضت را بانوان به پیش بردهاند.» [39] با وجود تبلیغات پنجاه ساله برای تغییر فرهنگ سنتی زنان ایران ملاحظه گردید که زنان ایران با لباسهای سنتی ـــ اسلامی، رفتار اسلامی و حتی گفتار خاص مذهبی در راهپیماییها شرکت مینمودند، بهعنوان مثال خانم پییربلانشه، خبرنگار خارجی که آنزمان در تهران حضور داشت، میگوید: «یک شب پس از ساعت منع عبور و مرور با یک خانم چهل ساله (ایرانی) که کاملا غربی شده و در لندن زندگی کرده بود و در شمال تهران خانه داشت، بیرون رفتیم. یک شب در ایام قبل از محرم بود و او به محل اقامت ما در یک محله پایین شهر آمده بود. از همه طرف صدای تیراندازی میآمد. ما او را به کوچه پسکوچهها بردیم تا نظامیها و مردم و فریادهای روی پشتبامها را ببیند. این نخستینبار بود که پای پیاده به این محله میآمد و نخستینبار بود که با مردم فقیر و کوچه و خیابان که فریاد میزدند «الله اکبر» صحبت میکرد. او از اینکه چادر بر سر نداشت، کاملا پریشان و سراسیمه بود، نه به این دلیل که میترسید، اسید روی صورتش بپاشند؛ بلکه میخواست مثل زنان دیگر باشد. مساله چادر آنقدرها هم مهم نبود؛ بلکه آنچه اهمیت داشت، حرفهایی بود که مردم برایمان بازگو میکردند. آنان به شیوهای مذهبی صحبت میکردند و همیشه در پایان میگفتند: «خدا حفظتان کند» و بسیاری از عبارتهای تا حدودی عرفانی.» [40]
این وضع بعد از انقلاب نیز ادامه یافت، با نگاهی به آرشیوهای راهپیماییها، حضور در انتخابات همگانی و بهویژه جنگ تحمیلی میتوان بهخوبی عمق واقعه را دریافت، بهعنوان مثال: «استقبال خواهران ایثارگر از ستادهای پشتیبانی جنگ، واقعا بیسابقه بود، خوب است همه رزمندگان بدانند که لباس خاکی آنها، کیف و کولپشتی یا ملحفه و روبالش آنها به دست چه کسانی دوخته و آماده میشد... مادر شهیدی بود که در فاجعه هفتم تیر پسرش شهید شده بود؛ درحالیکه هنوز تری چشمهایش از اشک پاک نشده بود، شبانهروز در ستاد برای جبهه و رزمندگان لباس میدوخت.» [41]
اما از آنجا که نویسندگان غربی از درک چنین سرمایه عظیمی عاجز میباشند و میخواهند تمامی پدیدهها را با عینک اومانیستی و عقلانیت مادی دیده و تفسیر نمایند، چهبسا دست به قضاوتهای بسیار نادرست میزنند، بهعنوان نمونه کلربرییر میگوید: «وقتی جنبشی را انقلابی میخوانند، برداشت مردم در غرب و از جمله خود ما نوعی پیشرفت و ترقی (بهمعنای غربی) [است]؛ یعنی دگرگونی در راستای پیشرفت و ترقی. همه اینها با پدیده مذهبی زیر سوال میرود. درواقع، موج اعتراضهای مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگارههایی استناد میکند که به سیزده سده پیش بازمیگردند. [42] مذهب یعنی حجاب یعنی کهنهگرایی و نوعی واپسگرایی دستکم درمورد زنان.» [43] البته غربیها حق دارند، چنین جانبدارانه و غیرواقعبینانه به قضاوت بنشینند؛ زیرا آنان با پیشفرضهای مادی خود هرگز نمیتوانند مردم ایران را درک نمایند.
نتیجهگیری
وضع زنان در دنیا (بهویژه جوامع غربی) همواره با افراط و تفریطهای بیشماری همراه بوده است.
امروزه، نیز زنان دنیا را در راستای همان افراط و تفریطها به دو دسته تقسیم کردهاند: 1. زنان سنتی که در خانه محبوس بوده و از امور اجتماعی بیخبر بلکه بیگانه بوده و از مشارکت سیاسی پرهیز دارند. 2. زنانی که متجدد و امروزی بوده و همدوش مردان وارد بازار کار و اجتماع شده و در امور اجتماعی دخالت میکنند.
زنان نیز بر اساس این طرز تفکر یا راه افراط را میپیمایند یا راه تفریط را یا بهطور کامل از اجتماع فاصله میگیرند و به هیچوجه کاری به سرنوشت اجتماع و کشور خود ندارند یا به قول خودشان آنقدر اجتماعی ـــ سیاسی میشوند که میخواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصهها حضور داشته باشند، حتی اگر این همدوشی با فطرت خودشان و آموزههای دینیشان منافات داشته باشد و حتی بعضیها برای اینکه از قافله عقب نمانند کاسه داغتر از آش شده و از مردم غرب نیز غربیتر شدهاند.
نتیجهای که این نوشتار بدان دست یافت، چنین است که براساس آموزههای شیعی، بسیاری از زنان ایران زمین در عصر حاضر نه این هستند و نه آن. آنان حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س) را الگوی اعمال و کنشهای خود قرار دادهاند و با توجه به نقشهایی که آن بزرگواران در موقعیتهای مختلف ایفا مینمودند، اینان نیز سعی دارند مانند آنها باشند.
مجالس روضه و منابر عصر حاضر همان نقش سنتی را در انقلاب اسلامی ایران نیز ایفا کردند و این نیست؛ مگر تاثیر مکتب و ارزشهای حسینی بر مردم ایران و از جمله زنان. حماسه نهضت تنباکو دوباره در انقلاب اسلامی ایران تکرار شد و همه دیدیم که زنانی که جز به وقت ضرورت آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمیشدند، چگونه به خیابانها ریخته و با رشادتهای خود انقلاب را به ثمر نشاندند و هرگاه که انقلاب به کمک آنان نیاز داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپیماییها و... حمایتهای بیدریغ خود را نثار آن نمودند.
امروزه، نیز ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ و برگزاری آنها در منازل میتواند یکی از راههای بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگی به شمار میرود.