همایش «یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت»
آرشیو
چکیده
متن
مرداد ماه سال جاری مصادف بود با یکصدمین سالگرد وقوع انقلاب مشروطه که با وجود گذشت یک قرن، با تمام ابعاد و فراز و نشیبهایش هنوز در کانون توجه و مداقه پژوهشگران و اندیشمندان حوزه تاریخ و سیاست قرار دارد. بررسی این واقعه منحصربهفرد هر چند در فواصل زمانی خاص مورد توجه و نظر بوده است، با این وجود بدیهی است بیش از اینها باید به آنها بها داد. رویدادی چنین بزرگ و تاثیرگذار، چیزی نیست که بتوان آن را در قالب چند کتاب و مقاله یا برگزاری دیرهنگام و نادر اندک همایشها و میزگردهایی در بوته نقد و تحلیل کامل قرار داد. با نگاهی اجمالی به یک قرن سپری شده پس از مشروطه به سهولت در خواهیم یافت، اگر توجه و التفاتی هم به مقوله مشروطیت و موشکافی مقدمات، ابعاد، اهداف و نتایج آن شده باشد در سالهای پس از انقلاباسلامی، بهویژه در سالهای اخیر بوده است. مطالعات و تحقیقات پیرامون مشروطیت معمولا به صورت انفرادی و در مراکز متعدد پژوهشی شکل گرفته که ارتباط چندانی با هم ندارند. اما سرانجام در یکصدمین سالگشت واقعه مشروطه، آرزوها برآورده شد و اجتماعی بزرگ و جامع از پژوهشگران این حوزه در کنار علاقهمندان به آن تشکیل گردید.
مردادماه سال جاری در پرتو برگزاری همایش یکصدمین سالگرد مشروطه جویندگان و تشنگان تاریخ معاصر از یکسو و افکار عمومی از سوی دیگر فرصتی استثنایی یافتند تا ابعاد و زوایای انقلاب مشروطه را به نظاره بنشینند. این همایش در یکصدمین سال سپری شده از واقعه مشروطه، انجمنی از نخبگان و محققان را گردهم آورده بود که پیشتر کمتر شاهد آن بودیم. به راستی آیا بازگویی وقایع مشروطه از زبان کسانی که عمر خود را صرف مطالعه و کاوش در ابعاد آن نمودهاند شنیدنی نخواهد بود؟ مجتهدی، ابوالحسنی(منذر)، شهبازی، نجفی، داوری، حقانی و... از جمله کسانی هستند که بررسیهای تحقیقی از تاریخ معاصر با نام آنها عجین شده است. و ایشان چه خاضعانه اندوختههای گرانقدر خود از مطالعات تاریخ مشروطیت را در محفلی ناب در اختیارمان قرار دادند. در گزارش پیشرو، هر چند مختصر از خرمن سخنان شیرین این بزرگان خوشهچینی نموده و ضمن ارایه شرحی از چند و چون این همایش یکروزه، شما را با فضای برگزاری آن بیشتر آشنا میکنیم.
صبح روز 14 مرداد ماه وقتی به گذر مخبرالدوله رسیدم تا به سمت میدان بهارستان حرکت کنم جنب و جوشی خاص در این خیابان قدیمی تهران مشاهده کردم. پس از طی مسیر کوتاهی حضور خانمها و آقایانی با تیپ اجتماعی متمایز توجه مرا به خود جلب کرد. به نظر میرسید این افراد که به صورت انفرادی یا در کنار هم به سمت میدان بهارستان در حرکت بودند، در مورد تنها مطلبی که صحبت میکردند، مشروطه و برگزاری همایش یکصدمین سالگرد آن باشد. بیشتر آنها برگزاری همایش را نقطه عطفی در کنار تحولات اخیر در مورد مطالعه عمیقتر تاریخ معاصر ایران میدانستند. به همراه این علاقهمندان که شور و هیجان در چهرههای کنجکاو آنها موج میزد وارد میدان بهارستان شدم. با ورود به ضلع غربی میدان اولین چیزی که در افق نگاهم واقع شد، ساختمان قدیم مجلس و کتابخانه مجاور آن بود. ناخودآگاه این فکر به ذهنم خطور کرد که این میدان و مجلس چه نقش بزرگ و یگانهای در تحولات تاریخ معاصر کشور بازی کرده و چه خاطرات تلخ و شیرینی را در گوشهگوشه خود به یادگار سپردهاند. غرق در این اندیشه بودم که خود را در برابر ورودی ساختمان مجلس که محل برگزاری همایش نیز بود، یافتم. باورکردنی نبود در ساعات اولیه همایشی که یک روز هم به طول خواهد انجامید با ازدحام جمعیت و مدعوین مواجه شوم. خاطرهای که من از برگزاری همایشها در ذهن داشتم معمولا چیزی جز این بود. به هر حال، پس از ورود به محوطه ساختمان مجلس با راهنمایی برگزارکنندگان قدم به مجموعه اصلی ساختمان مجلس گذاشتم. برگزارکنندگان همایش در صحن مجلس و دیگر تالارها، مجموعههایی برای بازدید علاقهمندان تدارک دیده بودند. به محض ورود به نخستین تالار، برنامه همایش و خبرنامه اولیه آن را دریافت کرده و به سمت مجموعه کتابها، نسخ و تصاویر ارایه شده در تالار مجاور حرکت کردم. پس از یک بازدید سریع و اجمالی از این مجموعه نفیس برای از دست ندادن برنامه اصلی و سخنرانیها وارد صحن اصلی مجلس شده و دیدار از مجموعهها را به زمانی مناسب موکول کردم. علیرغم اینکه تقریبا در ساعت مقرر وارد محل برگزاری همایش شده بودم جایی برای استقرار نیافتم. انبوه علاقهمندان در جایگاهها نشسته و آماده استفاده از برنامهها بودند. ناگزیر بسیاری از خانمها و آقایان که جایی برای نشستن نداشتند به صورت ایستاده منتظر شروع برنامهها و استفاده از آن بودند. با این حال جریان ورود شرکتکنندگان همچنان ادامه داشت و علاوه بر صحن اصلی همایش، در تالارهای مجاور نیز حضور مدعوین چشمگیر بود. تمام این شواهد نوید از برگزاری همایشی بزرگ و کمسابقه میداد. با چند دقیقه تاخیر که به نظر میرسید تا حدودی به دلیل تعجب و دستپاچگی برگزارکنندگان از میزان استقبال غیرمترقبه شرکتکنندگان باشد، برنامهها آغاز شد. پس از تلاوت روحبخش آیاتی از کلامالله مجید و استقرار هیات رییسه، مدیر و دبیر همایش در جایگاه، دکتر حدادعادل به عنوان رییس جلسه همایش به ایراد سخن پرداخت. وی ضمن اشاره به رابطه مشروطه و مردم، نقش رهبران مردمی و دینی از جمله شیخفضلالله نوری، ستارخان و باقرخان در انقلاب مشروطه و عوامل و دلایل به استبداد کشیدهشدن این جریان به نقش و تاثیر قدرتهای استعماری وقت در انحراف نهضت مشروطه پرداخت. دکتر حدادعادل در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «شناخت تاریخ انقلاب مشروطیت برای بررسی علل انحراف اصلاحجویان مشروطهخواه، از مهمترین ابزارهایی است که باید امروزه مسوولان و محققان به آن بپردازند.» رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنان خود از محققین و پژوهشگران کشور خواست تا با طرح سوالات جدید و با رویکردی نوین و مفید به نقد این واقعه بپردازند. وی در ادامه، برنامه همایش «یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت» را اعلام و به توضیح جدول زمانبندی سخنرانیها و سایر برنامههای همایش پرداخت. دکتر حدادعادل، به عنوان رییس جلسه برای شروع کار همایش و طبق برنامه دکترداوری را به جایگاه سخنرانان فراخواند.
دکترداوری نیز به عنوان نخستین سخنران، ارایه مطالب خویش تحت عنوان گفتاری در باب مشروطیت را آغاز کرد.
وی در بخشی از سخنانش اظهار داشت «تاریخ ظهور حقیقت است و مشروطیت نیز باید طبق این اصل روشنتر و واضحتر از قبل بیان گردد.» دکترداوری معتقد بود نهضت مشروطه تنها یک جریان و حرکت صرف سیاسی نبوده بلکه دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز میباشد و زندگی امروز ما در واقع تداوم و دنباله نهضت مشروطه است. بر همین اساس تاریخ مشروطه باید مورد بازشناسی و شناخت دقیق تاریخی قرار گیرد. دکترداوری وجود دید سیاسی به مسایل و از جمله مشروطه را دلیل ایجاد حالت افراط و تفریط در تاریخنویسی معاصر دانست. وی هر دو طیف عمده حرکت مشروطیت و نظرات تاریخنویسی رسمی این دوران را تا حدودی به طرفداری و یکسونگری متهم کرد و ضمن درخواست از محققین برای دوری از تاریخنویسی سیاسی از آنان خواست صرفا به بیان واقعیت، همانطور که هست بپردازند. وی در پایان ضمن مقایسه اجمالی تاریخنویسی مشروطه با تاریخنویسی گذشتگان چنین نتیجه گرفت که به عنوان مثال نمیتوان تاریخ بیهقی را با تاریخهایی که مورخین این دوره نوشتهاند مقایسه کرد. پس از پایان سخنرانی دکترداوری، آیتاللهعمیدزنجانی برای طرح مبحث خود تحت عنوان «بررسی و تحلیل قانون اساسی مشروطیت» در جایگاه سخنرانان حاضر شد. وی در ابتدا به معرفی مختصر جریانهای فکری معاصر با دوره مشروطه پرداخت. از نگاه وی، از جمله این جریانهای فکری میتوان به حرکت تدوین قانون اساسی در عثمانی در زمان حکومت سلطان عبدالحمید اشاره کرد. آیتاللهعمیدزنجانی ضمن جریانات فکری موازی با مشروطیت به تبیین نقش دول خارجی و دستهای پنهان استعمار جهت تالیف قانون اساسی منفعل در ایران پرداخت. در همین راستا وی شباهت موجود بین قانونهای اساسی ایران و عثمانی در آن دوره را حاصل تلاش و دخالت انگلیس در جهت تدوین قوانین اساسی وابسطه برشمرد. عمیدزنجانی در این زمینه اظهار داشت:«دلیل اصلی تلاشهای دول استعماری جهت تدوین قوانین اساسی دلخواه خود در ایران ایجاد شرایطی بود که پایههای وابستگی کشور به آنان را برای همیشه ایجاد نماید.»
وی عرفی کردن جامعه و پیشروی به سوی جامعه سکولاریستی، توجه نکردن به پالایش آنچه که از غرب گرفته میشود، اقتباس محض از دنیای غرب بدون پالایش و رد کلی غرب را از جمله نحلههای فکری دوره مشروطه دانست که میتوان آنها را در مفاهیم تقلید، التقاط، و اقتباس گنجاند.
پس از پایان توضیحات آیتاللهعمید زنجانی پیرامون نحوه و ویژگیهای قانوناساسی مشروطه، نوبت به دکتر کریم مجتهدی رسید تا به بررسی افکار منورالفکران در آستانه نهضت مشروطیت بپردازد. مبحث بررسی افکار منورالفکران از جمله مهمترین بخشهای بررسیهای تاریخی دوره مشروطه و حتی سراسر وقایع تاریخ معاصر ایران است که به درستی در قالب مقاله آقای مجتهدی به آن پرداخته شد.
دکتر مجتهدی در ابتدا بحث خود را با این سوال که چرا در دوره مشروطه عدهای خود را به اصرار منورالفکر مینامیدند آغاز کرد. وی دلیل این امر را بیشتر ناشی از آشنایی برخی چهرههای ایرانی با اصول تجدد خصوصا تجدد قرن 18 اروپا در نظر گرفته و عنوان داشت که این افراد بیشتر تکیه بر علوم و فنون جدید را میپذیرفتند. دکتر مجتهدی از بین این منورالفکرها به میرزاملکمخان اشاره و ضمن ذکر مختصری از زندگی وی گفت: «ملکمخان شخصیت پیچیدهای داشت که بیش از اظهارات و حتی نوشتههایش مثل «کتابچه غیبی» باید به سراغ اهداف و نیات وی برویم. ملکمخان در مقایسه با افرادی مثل آخوندزاده و طالباف بسیار بهتر غرب را میشناخت اما نمیخواست به درستی از این شناخت خود استفاده نماید. ملکمخان به تبع جان لاک عقل طبیعی را رد میکرد و تنها بر علوم اکتسابی تکیه داشت» دکتر مجتهدی در پایان سخنان خویش ضمن اشارهای مختصر به آرأ و اندیشههای سیدجمالالدین اسدآبادی، این نظر را که وی نیز طرفدار غرب و غربگرا بوده است را نادرست خواند و گفت: «هر چند سیدجمال هم در مواقعی بر علمای اسلام و برخی مظاهر خشک به ظاهر اسلامی ایراد میگرفت اما دلیل این کار تشویق مردم جهت بازگشت به اصول ناب اسلامی و قدرت اولیه اسلام و مسلمین بود.» به نظر دکتر مجتهدی یکی از دلایل عدم توجه سیدجمال به اصول و مبادی غربگرایی و مادیگری را میتوان در رساله معروف وی به نام «رد فلسفه نیچریه» مشاهده کرد.
سپس آقای موسینجفی به عنوان آخرین سخنران نخستین نشست همایش، سخنرانی خود را تحت عنوان «بازیابی تمدن اسلامی در عصر مشروطیت و نسبت آن با طرح عالم جدید اسلامی» آغاز کرد. وی ابتدا به تقسیمبندی حوزههای فکری مشروطیت در داخل و خارج ایران پرداخت و شهرهای تهران، تبریز و اصفهان را در داخل ایران مراکز عمده نهضت مشروطه و شهر نجف را مهمترین مرکز و حوزه فکری و اجتماعی نهضت مشروطه در خارج از ایران برشمرد. وی مشروطه را به دو مرحله کلی تقسیم کرد: ---1 مرحله نهضت و جنبش، ---2 مرحله نظامسازی ---- نجفی معتقد است انقلاب مشروطه در مرحله نخست --- مرحله نهضت و جنبش ابتدایی --- موفق عمل کرد اما در مرحله دوم یعنی نظامسازی توفیقی نداشت، چرا که باید علاوه بر نظامسازی قایل به تمدنسازی هم بود و در جهت آن حرکت کرد و در بحث تمدنی نیز باید اذعان داشت حرکت مشروطه بر نیروی فکری و توان اجتماعی مردم ایران افزود. هنگام مشروطیت عدهای معتقد بودند ایرانیها گذشته تمدنی باارزش ندارند اما در همین زمان مشروطهخواهان شریعتخواه و حتی مشروعهخواهان غیرمشروطه به احیای تمدن عظیم اسلامی و ارزشمندی و اعتبار والای آن ایمان و اعتقاد داشتند. در این بین روشنفکران غربزده معتقد بودند باید یک شبه ره صد ساله به سمت غرب را طی کرد. این عده مانند طرفداران رسایل «رویاهای صادقه» به تغییر و تحول جامعه به طور کامل در جهت غربگرایی ایمان داشتند. در مقابل این گروه، طرفداران رسایل «شیخ و شوخ» به تعامل همزمان و منطبق با نیازها و تحولات واقعی جامعه فکر میکردند. نجفی در بخش دیگری از سخنرانی خود به بیان این مطلب پرداخت که مشروطهخواهان واقعی با ورود افکار جدید دریافتند که این تعامل طبیعی به همخورده است هر چند این گروه در ابتدا به دلیل حذف شاه و استبداد، موافق حرکت کلی مشروطه بودند اما در نهایت با آگاهی از ورود بیرویه و غیرمنطقی افکار غربی، ابعاد حضور این افکار جدید و خطرات آن را برای جامعه اسلامی مشخص کردند. استاد دانشگاه تهران سپس با تاکید بر این مطلب که نهضت مشروطه به دلیل نرسیدن به اهداف بلندمدت خود ناکام مانده است گفت: «مشروعهخواهان غیرمشروطه از بکاربردن لفظ انقلاب برای مشروطه اجتناب میکردند و بیشتر فکر احیای تمدن اسلامی در قالب تحقق اهداف مشروطیت را در سر داشتند. مشروطهخواهان شریعتخواه درعصر مشروطه جدای از عالم غرب به دنبال حرکت بیداری اسلامی بودند که متاسفانه با ظهور دوره استبداد رضاخانی این جریان اصیل به فراموشی سپرده شد.» نجفی معتقد است در حالیکه مشروعهخواهان بر جدایی مشروطه از نظامهای غربی تاکید داشتند، برای مشروطهخواهان شریعتطلب، وجوب قدر مقدور مشروطه به همراهی غرب مطرح بود. با این حال هر دو گروه مشروعهخواهان غیرمشروطه و مشروطهخواهان شریعتخواه به اصالت گذشته تاریخی و تمدن ایران و اسلام معتقد و به استفاده از آن در جهت رسیدن به خواستهای خود در قالب تحقق شاکلههای نظام دینی تاکید میکردند. دکتر نجفی در پایان سخنان خود اظهار داشت: «کسانی که گذشته خود را به طور کلی نفی کرده و آن را قابل طرح نمیدانستند آینده نیز برایشان هیچ ارزشی نداشت و آنها اصولا به ایجاد تمدن از نوع اسلامی و شیعی اعتقادی نداشتند. اما در طرف دیگر مشروعهخواهان غیرمشروطه و مشروطهخواهان شریعتخواه قرار داشتند که گذشته در نظر آنها از اعتبار و ارزش بالایی برخوردار بود. بر همین اساس آنان به فکر طرح تمدن اسلامی افتادند و در این راه ارجاع به گذشته را مطرح و به عنوان سند حقانیت بحث پذیرفتند.»
با پایان گرفتن سخنرانی آقای نجفی نشست نخست همایش به پایان رسید و دکتر حدادعادل با تشکر از حضار و سخنرانان و عذرخواهی از مدعوین به دلیل کمی جا و عدم تناسب مکان همایش با استقبال علاقهمندان اعلام تنفس نمود. پس از استراحتی مختصر، که بیشتر شرکتکنندگان ترجیح دادند این مدت کوتاه را به بازدید از آرشیو عکس و کتب مربوط به مشروطه اختصاص دهند، نشست دوم همایش با سخنرانی دکتر مجید تفرشی تحت عنوان «میراث ناشناخته ---- مقدمهای بر اسناد تاریخی فارسی زبان پیرامون انقلاب مشروطه» آغاز گردید. دکترتفرشی در آغاز سخنرانی خویش به معرفی اختصاری آرشیوهای موجود در داخل و خارج از کشور پیرامون موضوع مشروطه پرداخت و در ادامه به علل و چرایی ارزش اسناد و آرشیوهای موجود در خارج از کشور (فارسی --- لاتین) اینطور اشاره کرد: «ازآنجا که این اسناد شامل گزارشهای روزانه، مکاتبات و حتی گزارشهایی در مورد اوضاع اقتصادی و جوی دوره مشروطه میباشد و از آنجا که ما از آرشیو (اسناد و تصاویر) قوی برخوردار نیستیم این آرشیوها (منابع و اسناد و تصاویر خارجی) میتواند در بسیاری زمینهها و در تحقیقات و پژوهشهای تاریخی ما را یاری دهد.»
پس از پایان سخنرانی دکترتفرشی، نوبت به ارایه مطالب توسط دکتر محمد مددپور رسید. موضوع اصلی مورد بحث توسط دکتر مددپور عبارت بود از «جریانات اسلامی مشروطه و فقدان آگاهی نسبت به ذات عرفی مشروطه» دکتر مددپور در این مورد معتقد بود، بسیاری از علما نجف میدانستند که بعضی از قسمتهای مبحث مشروطه ذاتا مشروعیتبردار نیست و به تدریج که نظام مشروطه به سمت عرفیشدن پیش میرفت تعارضاتی مشاهده شد که در نهایت به شهادت شیخفضلالله نوری منتهی گشت. با این وجود دکتر مددپور اظهار داشت: «هر چند علمایی مانند حاجآقانورالله اصفهانی بخشهایی از تفکرات وارده نظیر مسایل مربوط به گمرک را اصولا اسلامیشدنی نمیدانستند اما به خاطر اصل تخفیف ظلم، مشروطه را در مقاطعی تایید کردند.» با اتمام سخنرانی دکتر مددپور، آقای عبدالله شهبازی مورخ در زمینه تحولات معاصر، مبحثی تحت عنوان «استعمار بریتانیا و انقلاب مشروطیت» را در همایش مطرح کرد. آقای شهبازی در سخنانش به بررسی ابعاد دخالت و حمایت مستقیم بریتانیا از مشروطهخواهان (غربگرا) پرداخت. وی در این مسیر به نقش نخستوزیر وقت دولت بریتانیا، سفارت انگلیس در تهران، اعضا و چهرههای خاص همکار با سفارت انگلستان اشاره کرد. شهبازی به عنوان یک مورخ باسابقه و پرکار معتقد است، تداوم دخالتهای انگلستان در ایران سرانجام منجر به ظهور رضاخان و وقوع کودتای اسفند 1298 گردید. و به دلیل همین دخالتهای استعمار انگلیس است که بسیاری از مورخین و از طیفهای مختلف به آن اشاره کردهاند. بنا بر عقیده آقای شهبازی، براساس همین ذهنیت در تاریخهای نگاشته شده از عصر مشروطه به واژههایی نظیر «بازی مشروطه» یا «مشروطه اعطایی» برمیخوریم. مثلا شیخ ابراهیم زنجانی (دادستان محکمه شیخفضلالله و مردی تندرو) در اواخر عمر خویش، مشروطه را بازی استعمار میدانست.
شهبازی در ادامه به این مطلب پرداخت که «هر چند محدوده زمانی مشروطه و حوادث آن مشخص است اما این محدوده دارای پیشزمینه و مقدمات و همچنین یکسری حوادث آتی نیز بوده است. لذا قبل از پرداختن به مساله دخالت انگلستان در ایران باید به ماهیت بریتانیا در آن عصر پرداخت. ادوارد هفتم پادشاه وقت بریتانیا چهره و شخصیتی تقریبا شبیه به مظفرالدین شاه از لحاظ دوره طولانی ولایت عهدی و احاطهاش توسط افراد سودجو (دربار اختصاصی) داشت. بر همین اساس افراد سودجو و منفعتطلب خصوصا خانوادههای یهودی مانند روتچیلد، ساسون و شبکه یهودیان پارسی و مجموعهای از سوداگران و دسیسهگران مالی توانستند بر دربار بریتانیا تسلط یابند --- این افراد که در هر دو حزب عمده بریتانیا نفوذ داشتند، از طریق دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه و حتی مراکزی مانند بانک شاهی تصمیم به نفوذ در مقدرات آتی ایران گرفتند. آنها همچنین در داخل ایران شبکهای از شرکأ و نوکرها ایجاد کرده بودند. از جمله این شرکأ میتوان به خانواده فروغی و خانواده تاجر مسلک امینالضرب و خانواده سراردشیر ریپورتر اشاره کرد. البته قابل ذکر است که «این خانوادهها و شبکهها بیشتر با دولت انگلیسی هند روابط و تبعیت داشتند تا دولت لندن.» شهبازی در پایان سخنان خود ضمن نتیجهگیری از ارایه مطالب اظهار داشت: «انقلاب مشروطه یک حرکت اصیل بود و با تمام دخالتهای انگلیس معتقد نیستم که این انقلاب ساخته و پرداخته خارجیها خصوصا انگلستان باشد. اما حوادث آتی خصوصا مسایل موازی با مهاجرت کبرای علمأ یعنی تحصن عدهای از مردم در سفارت انگلیس و حوادث متعاقب آن، در به انحراف کشیدهشدن مشروطیت نقش داشت.»
پس از پایان سخنرانی شهبازی علی ابوالحسنی(منذر) پژوهشگر و محقق خصوصا در بررسیهای تاریخی وقایع مشروطه و آرأ شیخفضلالله نوری ارایه مبحثی تحت عنوان: «سیری در روابط و مناسبات آخوند خراسانی و حاج شیخ فضلالله نوری» را آغاز کرد.
وی ابتدا به این مطلب مهم اشاره نمود که: «بررسی مشروطه و ابعاد آن بدون دقت در زندگی و آثار این دو چهره کاری ناقص خواهد بود. خصوصا نقش شیخفضلالله نوری در جریان مشروعهخواهی و تلاشهای آخوندخراسانی در سازگارسازی مشروطیت بسیار پررنگ و قابل توجه میباشد. اصولا آخوندخراسانی به سفارش و استقبال شیخفضلالله به میدان مشروطیت وارد شد. اما با اقدامات افراد تندرو و سکولار، شیخفضلالله علیه آنها جبهه گرفت اما آخوندخراسانی به این امر به طور کامل در آن مقطع زمانی واقف نبود و به همین سبب این دو تا حدی از هم فاصله گرفتند.» آقای ابوالحسنی در ادامه سخنرانی خود سعی کرد به این سوال پاسخ دهد که آیا آخوندخراسانی شیخ را در مشروطه (حادثه توپخانه) تکفیر کرده و در جریان فتح تهران حکم به اعدام وی داده است؟ و یا اینکه تمام این مطالب صرفا تبلیغات مخصوصا از جانب جناح سکولار مشروطهخواه میباشد؟ در پاسخ به این پرسش وی اختلاف بین آخوندخراسانی و شیخفضلالله نوری را بیشتر از نوع اختلاف در تشخیص موضوع دانسته و اظهار داشت: «جنبه بارز اختلاف این دو نفر بیشتر در این مساله نهفته است که آخوندخراسانی و شیخفضلالله نوری شناخت متفاوتی از گروهها و شخصیتهای عصر مشروطه داشتند. شیخفضلالله نوری به دلیل حضور در معرکه اصلی و محیط وقوع انقلاب مشروطه و آشنایی نزدیک با شخصیتها و احزاب عمده این دوره آگاهی دقیق و مناسبی از نیات، ماهیت، عملکرد و اهداف آنها داشت. بر همین اساس وی به یک شناخت حقیقی و متعاقبا منفی از سکولارها دست یافت و بر علیه این افراد موضع گرفت. آخوندخراسانی مرجع بزرگ شیعه به دلیل استقرار در خارج از ایران (نجف اشرف) از صحنه اصلی رویدادها دور بوده و ناگزیر شد برای کسب اخبار و شناخت جریانهای عصر مشروطه به واسطهها رجوع کند. به همین دلیل در شناخت این دو چهره بزرگ از جریانات مشروطه شاهد بروز اختلاف هستیم. نکته اصلی این است که سیر وقایع مشروطه نشان داد موضع شیخفضلالله نوری صحیح بوده است.
آخوندخراسانی به تدریج به شناخت واقعی دست یافت و به صحت عقاید شیخفضلالله نوری پی برد، تا جایی که با همان قدرت و اسلوبِ شیخ به مبارزه با سکولارها خصوصا تقیزاده و گروهش پرداخت. تلاشهای آخوندخراسانی سرانجام منجر به اخراج وی از مجلس شورای ملی و سپس ترک ایران شد. لذا باید اذعان نمود اختلاف شیخ فضلالله نوری و آخوندخراسانی و برخی علما نجف، اختلاف شناخت از گروهها و ماهیت آنها بود و هیچ اختلافی در شناخت اسلام و دیدگاه کلان و اهداف عمده بین آنها وجود نداشت.»
ابوالحسنی (منذر)، سپس به بررسی ارتباط این دو چهره بزرگ در دوره زمانی قبل از مشروطه پرداخت وی ضمن ذکر سریع برخی اسناد، نامهها و تلگرافها و نقلقولهای شفاهی چنین نتیجه گرفت که قبل از وقوع نهضت مشروطه، و حتی در حین وقوع آن رابطه بسیار نزدیک و دوستانهای بین این دو وجود داشته است. و برخلاف شایعاتی نظیر صدور حکم تاییدی آخوندخراسانی جهت اعدام شیخفضلالله نوری، به سخنرانی خود اینگونه پایان داد: «طبق اسناد موجود آخوندخراسانی خواستار حفظ جان شیخ بود و تمامی مطالب درج شده در روزنامههای تندروی دوره مشروطه و برخی تلگرافها همگی دروغ و ساخته و پرداخته جناح تندروی عصر مشروطه میباشد.»
با پایان پذیرفتن سخنرانی آقای ابوالحسنی نوبت به سخنرانی دکتر ناصر تکمیل همایون رسید تا بحث نظام آموزش و پرورش در دوران مشروطه را مورد نقد و بررسی و شناخت دقیقتر قرار دهد.
آقای تکمیل همایون نیز متعاقبا در باب آموزش و پرورش و ناگفتههای تاریخی آن در عصر مشروطه مطالب جالب توجهی را در اختیار حضار قرار دادند. با اتمام سخنرانی آقای تکمیل همایون نشست پیش از ظهر همایش به پایان رسید و حضار جهت پذیرایی و ادای فریضه نماز و تنفس موقتا سالن اصلی همایش را ترک کردند. پس از انجام امور فوق و طبق برنامه از پیش اعلام شده، نشست بعدازظهر همایش با سخنرانی دکتر عطاالله آیتی آغاز شد. دکتر آیتی عنوان اصلی سخنرانی خود را «مشاهدات و یادداشتهای سروان آنی ژنیور از حوادث مشروطیت» انتخاب نموده بود. در ابتدا دکتر آیتی به نقش و موضع دولت فرانسه در انقلاب مشروطه پرداخت. دکتر آیتی در این زمینه معتقد بود هر چند فرانسه در ظاهر موضع بیطرف در قبال نهضت مشروطه و وقایع آن اتخاذ کرده بود اما در پشت پرده سعی داشت نقش یک میانجی بین روسیه و انگلیس را ایفا نماید. بر همین اساس دولت فرانسه به اطلاعات دقیق و جامعی از سیر روند وقوع حوادث مشروطه نیاز داشت. به این منظور دولت فرانسه چندین نفر را حین وقوع انقلاب مشروطه به ایران روانه کرد. یکی از این افراد کاپیتان سر آنی ژنیور بود که به دیدار مراجع کربلا و نجف و ملاقات با مردم در شهرهای ایران پرداخت. دکتر آیتی ضمن ارایه سند این ملاقاتها و یادداشتهای سر آنی ژنیور بخشهایی از آن را عینا به اطلاع شرکتکنندگان در همایش رساند.
پس از دکتر آیتی نوبت به سخنرانی حجةالاسلام و المسلمین مهدی انصاری رسید. عنوان مقاله ایشان «مشروطیت از نگاه نایینی» در نظر گرفته شده بود. حجةالاسلام انصاری در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: «مرحوم نایینی حکومت مشروطه را صرفا یک حکومت ابتدایی و مقدماتی میدانست که باید از آن به سمت یک حکومت متعالیتر حرکت کرد.»
حجةالاسلام انصاری در بخش دیگری از سخنان خود مرحوم نایینی را پیشتاز تمامی کسانی که سعی در ارایه الگوی حکومت در زمان غیبت داشتند، عنوان کرد.
وی وجه مشترک مرحوم نایینی و طرفداران غرب در این دوره را تنها سرنگونی حکومت استبدادی دانسته و گفت: «بین این دو اختلافهای بزرگی در اهداف وجود دارد. بر همین اساس نایینی مشروطهای را میخواست که با اسلام هماهنگ باشد و تنها به این دلیل مشروطه را تایید کرد که احتمال حکومت فقیه را میپذیرفت، و اعتقاد داشت ممکن است جامعه اسلامی از این طریق به حکومت فقیه دست یابد.» حجةالاسلام انصاری در سخنرانی خویش این موضوع که موحوم نایینی کتاب تنبیهالامة و تنزیهالملة را از مطالب کتاب طبایع الاستبداد عبدالرحمن کواکبی اقتباس نموده است را به شدت رد کرده، و همچنین اضافه کرد: «این عقیده که عدهای مطالب کتاب نایینی را در جهت پاسخ به شیخفضلالله نوری میدانند هم ناصحیح است و هر دو اینها (مرحوم نایینی و شیخفضلالله نوری) شهید راه آزادی و عدالتخواهی هستند.»
وی در پایان این اعتقاد که نایینی درصدد ساخت یک جامعه مدنی براساس الگوی غربی و با رنگ و بوی مذهبی بود را غیرواقعی دانست.
در این هنگام نوبت به آقای مظفر نامدار رسید تا به عنوان آخرین سخنران مطالب خویش را تحت عنوان «از استبداد بسیط تا استبداد مرکب» ارایه دهد. وی در مقدمه سخنان خویش به طرح یک مشکل عمده در بررسیهای تاریخی در کشور پرداخت. آقای نامدار بررسی وقایع تاریخی را با مفاهیم و ساختار مدرن کنونی نادرست خواند و نتیجه قطعی چنین تحقیقی را قبول این مطالب دانست که ما در گذشته هیچ چیز جز انحطاط و زوال نداشتهایم. وی بر همین اساس خواستار بررسی وقایع تاریخی در ظرف مکانی و شرایط زمانی خاص خود شد. او در بخش دیگری از گفتههایش به چالشهای عصر مشروطه پرداخت و در یک تقسیمبندی جامع، نظرات مختلف موجود در این باب را اینگونه مطرح کرد: «بر این اساس گروهی مانند ملکمخان معتقد بودند که اگر قرار است فکر و یا حتی کالایی را از غرب وارد کنیم باید تمام آن را عینا بپذیریم. دلیل این گروه این بود که وقتی غرب قرنها روی مفهومی انباشت تاریخی داشته و به نتیجهای رسیده است لزومی ندارد ما دوباره این دوره زمانی را طی کنیم و یا اینکه ماحصل آن را تغییر دهیم بلکه صرفا باید آن را بیکموکاست پذیرفته و به کار ببندیم. در کل میتوان گفت این گروه خواهان مشروطه مطلق و عینا گرفته شده از غرب بودند.
در کنار این گروه، عدهای دیگر، مشروطه را به مثابه «ماهو» مشروطه نگاه میکردند و اعتقاد داشتند اگر مشروطه در ذات خود برابر با عدالتخواهی باشد، در صدر اسلام هم چنین امری وجود داشته است. و لذا مشروطه یک امر مقدس میباشد. طرفداران این عقیده با این تشبیهسازی به مقدسکردن امری که در ذات خود مقدس نبود مبادرت ورزیدند. این عده که پیروان عقاید آخوندخراسانی و مرحومنایینی بودند به طرفداران مشروطه مشروعه معروف شدند.
دسته سوم عقاید دو گروه قبلی را نمیپذیرفتند و اعتقاد داشتند که نه تنها نباید مشروطه را عینا از غرب وارد کنیم بلکه نباید آن را مقدس بدانیم. شیخفضلالله نوری به عنوان رهبر این گروه معتقد بود مشروطه در ذات خود قابل نقد است و عقل ایرانی توانایی و اختیار نقد آن را دارد. شیخ همچنین مخالف تقدسبخشی به یک امر عرفی در نظامسازی سیاسی کشور بود.» دکتر نامدار در پایان به تبیین استبداد بسیط و مرکب و تفاوتهای آنها پرداخت و در توضیح آنها چنین گفت: «در استبداد بسیط دولت اختیارات نامحدود خود را مشخص میکند و نهادهای سنتی در این استبداد نقش چشمگیری خصوصا در جهت پیشبرد امور اجتماعی دارند اما در استبداد مرکب که تجلی آن را در حکومت رضاخانی میتوان دید مفهوم دولت مدرن تمام آحاد مردم را در برگرفته و قصد کنترل کامل آنها را دارد که در این صورت نقش نهادهای سنتی در جامعه منتفی است.»
با اتمام سخنرانی آقای مظفر نامدار برنامه سخنرانیهای همایش به پایان رسید و بلافاصله برنامه میزگرد آغاز شد. دستاندرکاران همایش برای نشست پایانی همایش دو میزگرد را در نظر گرفته بودند. میزگرد نخست تحت عنوان «دغدغههای علما در عصر مشروطیت» با حضور آقایان ابوالحسنی (منذر)، نامدار، انصاری، مهدویزادگان برگزار گردید که اعضای میزگرد هر یک به طور مختصر به ارایه مطالب خود پیرامون موضوع میزگرد پرداختند. در پی پایان یافتن زمان این میزگرد، کار میزگرد دوم تحت عنوان دغدغههای روشنفکران در عصر مشروطیت و با شرکت آقایان شهبازی، ذاکر، تفرشی، تقوی و تکمیل همایون آغاز گشت. اعضای این میزگرد به اظهارنظر پیرامون آرأ و افکار و دغدغههای طیف روشنفکری پرداختند.
در پایان میزگرد دوم آقای حدادعادل به عنوان مدیر جلسه ضمن جمعبندی و ذکر فهرستوار مطالب ارایه شده و اشاره به موضوعات همایش از تمامی حضار و سخنرانان تشکر نموده و پایان کار همایش یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطه را اعلام کرد.
در حاشیه همایش
همایش یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطه ساعت 30/8 دقیقه 14 مردادماه آغاز و در ساعت 18 به پایان رسید.
برگزارکنندگان این همایش عبارت بودند از: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی --- موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران --- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
دبیر همایش آقای موسی حقانی بود که جا دارد از زحمات گسترده ایشان در جهت هر چه بهتر برگزارکردن این همایش تشکر کنیم.
در بدو ورود شرکتکنندگان به ساختمان قدیم مجلس، برگزارکنندگان با ارایه برنامه و بروشور همایش خبرنامه شماره یک را نیز توزیع نمودند.
برگزاری نمایشگاه کتاب و عکس و همچنین ویدیو پروژکتور اسناد با استقبال علاقهمندان مواجه شده بود.
در حالیکه حضور گسترده شرکتکنندگان از تمام اقشار در همایش چشمگیر بود، به نظر میرسید حضور بانوان بسیار قابل توجه و کمسابقه باشد.
علیرغم حضور گسترده و بیش از حد تصور علاقهمندان در همایش، برنامهریزی و پذیرایی در حد مطلوبی ارایه گردید.
در حین برگزاری همایش تعداد محدودی از شمارههای همزمان ماهنامه زمانه (با موضوع مشروطه) در بین حضار توزیع شد که به دلیل استقبال زیاد شرکتکنندگان به سرعت نایاب گردید.
از دیگر نکات در خور ذکر، توجه و اقبال رسانههای جمعی و مطبوعات به این همایش بود. حضور خبرنگاران مطبوعاتی و تلویزیونی در گوشه و کنار همایش به چشم میخورد.
در برنامه همایش سخنرانی آقای رسول جعفریان با عنوان «اسدالله خرقانی و جنبش مشروطیت» نیز در نظر گرفته شده بود، اما سخنرانی ایشان اجرا نشد. به نظر میرسید تراکم برنامههای صبح و انتقال این سخنرانی به نشست بعدازظهر دلیل اصلی غیبت آقای جعفریان و عدم ارایه مقاله ایشان باشد.
در بین نشستها و در هنگام تنفس، در تالارهای فرعی ساختمان همایش، تبادل نظر و گفتوگوهای دوستانهای بین سخنرانان و هیات رییسه همایش و مدعوین دیده میشد.
زمان مشخص برای سخنرانان 20 دقیقه در نظر گرفته شده بود که هر چند ایشان در رعایت آن کوشش در خور توجهی کردند اما در مواردی این موضوع از سوی برخی سخنرانان رعایت نگردید.
دکتر حدادعادل در فواصل مختلف، از حضار به خاطر کمبود فضای کافی و عدم تناسب بین تعداد شرکتکنندگان و فضای اختصاصی عذرخواهی کرد.
در هنگام برگزاری میزگردها خصوصا میزگرد دوم، برخی سوالات کتبی و شفاهی شرکتکنندگان از سوی اعضای میزگرد پاسخ داده شد.
آقای موسی حقانی (دبیر همایش) در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد: 61 مقاله برای ارایه در همایش به دبیرخانه رسیده است و مقالاتی که فرصت طرح در روز همایش را نیافتند به زودی توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به چاپ خواهند رسید.
مولفین و اعضای تحریریه ماهنامه زمانه در لیست سخنرانان حضور چشمگیری داشتند. این حضور از یک سو بر غنای سخنرانیها افزوده و از سوی دیگر باعث توجه و اقبال بیش از پیش حضار به ماهنامه زمانه گردید. آقایان علی ابوالحسنی (منذر)، عبدالله شهبازی، موسی حقانی(دبیر همایش)، دکتر داوری، دکتر موسی نجفی از جمله این افراد بودند.