در جست و جوی بن لادن
آرشیو
چکیده
متن
سخن درباره بن لادن و آنچه به نام او در جهان رخ داد، سخن درخصوص یک فرد مشخص نیست که بتوان تاریخ جامع و نکته به نکته آن را بیان کرد. آنچه با عنوان واقعه یازدهم سپتامبر به وقوع پیوست چنان عجیب بود که راه را برای درآمیختن حقیقت و افسانه باز کرد و این امر ناشی از وجود ابهام در لایههای زیرین این رویداد تاریخی است.
این حادثه بستر مناسبی برای طرح آرا و نظرات گوناگون فراهم آورد. نگاهی گذرا به کتابهایی که پیرامون آن نگاشته شده نشان میدهد که این واقعه تا چه حد دنیا را به تامل واداشته است.
در ایران نیز آثار فراوانی بیشتر به صورت مقاله عرضه شده است، که به دلیل شتاب و اختصار هیچ یک نتوانستهاند تحقیق منظمی را در این خصوص ارایه دهند. بیشتر این آثار شامل تألیف، ترجمه و یا تدوین همان اخبار و روایاتی هستند که در رسانههای ارتباط جمعی آمده است. به ویژه پس از حمله امریکا به افغانستان و تصرف این کشور، نگاشتههای فراوانی با جهتگیریهای خاص در این زمینه صورت گرفت که در مجموع از غبار ابهامی که افکار عمومی جهان را در مورد اجرای 11 سپتامبر در برگرفته، چیزی نکاست. امروزه با توجه به کار مشابهی که صدام حسین در تحقق سیاستهای امپریالیستی امریکا و صهیونیسم انجام داد و زمینههای تصرف قلب خاورمیانه توسط امریکا را فراهم ساخت، نقش بن لادن در اشغال افغانستان توسط امریکا روشنتر میگردد. بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان شواهد و قرائن کافی برای آشکار نمودن جایگاه بنلادن و صدام حسین در به انجام رسیدن مقاصد توسعهطلبانه امریکا ارائه کردهاند و شاید برای بسیاری از مردم دنیا هم روشن شده باشد که این دو همکار و دوست سازمانهای اطلاعاتی امریکا این بهای گزاف را از مردم عراق و افغانستان به عنوان بخشی از ماموریت و خدمات خود ستاندهاند. مقاله زیر را مطالعه فرمائید تا با زندگی و فعالیتها و اقدامات اسامه بن لادن بیشتر آشنا شوید.
اسامه بن محمد بن عوادبن لادن، در سال 1957م (1336 ش) در «المَلَز» نزدیکیهای ریاض --- پایتخت کنونی عربستان --- دیده به جهان گشود. البته عدهای هم تولد او را در سال 1955 میدانند.1 اسامه هفدهمین پسر از 54 فرزند شیخ محمدبن لادن است. پدرش که اهل حَضَر موت یمن بود، در حکومت پادشاهی سعودی توانست خود را از باربری در بندر جده به صاحب بزرگترین شرکت ساختمانی و راهسازی عربستان برساند.
تمام فرزندان شیخ؛ موظف به رعایت برنامه روزانهای بودند که پدر تنظیم کرده بود و گاهی بنا به خواست پدر، عهدهدار مدیریت برخی از پروژهها میشدند.
مادرش اهل سوریه (یا عربستان) و دهمین همسر شیخ بوده است و خود اسامه تنها پسر این مادر و کوچکترین پسر خاندان بنلادن میباشد.2
اسامه را با اسامی مستعاری نظیر بنلادن، شاهزاده، امیر، عبدالله، مجاهد، شیخ، حاجی و رییس میشناسند.3 و این علاوه بر القابی نظیر اسامه قهرمان، اسامه قاتل، اسامه مسیح، اسامه ضدتمدن، اسامه متفکر، اسامه عقبمانده، اسامه پاک، اسامه جنایتکار و... است که به او دادهاند.4
وی قدی حدود 188 سانتیمتر، موهایی قهوهای رنگ و وزنی در حدود 75 کیلوگرم دارد.5 اما به گفته برخی منابع این اواخر به خاطر استفاده فراوان از عسل و روغن زیتون، کمی اضافه وزن پیدا کرده است. او ظاهری لاغر و پوستی گندمگون داشته ، چپ دست بوده، از عصا استفاده میکند و از بیماری کلیه رنج میبرد.6
دوران کودکی اسامه در مدینه سپری شد؛ اما پس از مدتی خانوادهاش به جده رفتند و او تحصیلاتش را در آن شهر ادامه داد تا اینکه توانست در سال 1979 در رشته اقتصاد و مدیریت دولتی از دانشگاه ملک عبدالعزیز فارغ التحصیل شود.
تا این زمان حادثه مهم و غیرمترقبهای در زندگی اسامه رخ نداده بود، حتی آثار اسلامگرایی نیز در وجود او هویدا نبود. چنانچه معلم انگلیسیاش میگوید: «اسامه در آن زمان برخلاف الان چندان متعصب نبود.»7 البته گفته میشود پدر اسامه فردی دیندار و منظم بوده و سعی کرده فرزندان خود را بر مبنای اصول اسلامی پرورش دهد. با این حال علاوه بر محیط دینی و خانواده پولدار وی، محافل دانشجویی تاثیر بیشتری بر روح اسامه گذاشته است. اگرچه در این دوران نیز او به صورت رسمی وارد هیچ یک از گروههای اسلامی نگردید.
اولین پیوند اسامه با گروههای اصولگرای اسلامی به سال 1973 برمیگردد.8 این گروهها را همکلاسیها و همدانشگاهیهای وابسته به سازمان «اخوان المسلمین» تشکیل میدادند. او در همین دوران با «جماعت اسلامی» آشنا میشود.
رابطه نزدیک خاندان بنلادن با کاخ سلطنتی و نیز دوستی اسامه با بسیاری از شاهزادگان، از جمله عوامل اصلی شکل دهنده شخصیت و کارهای بنلادن است. اسامه مورد اعتماد ویژه مقامهای عربستان و محرم شاهزاده ترکی فیصل --- رییس سازمان اطلاعات --- بود. در سالهای نخست دهه 1990 پیوندهای او با این شاهزاده سعودی چنان محکم بود که سازمانهای اطلاعاتی خارجی، به ویژه سازمانهای جاسوسی اسراییلی، او را از ماموران سعودی و حتی از مدیران سازمان اطلاعات سعودی میانگاشتند.9 از سوی دیگر، وفاداری خانواده بن لادن به پادشاهی آل سعود ایجاب میکرد که اسامه در پیشبرد برنامهها و اهداف پنهان دولت سعودی نقش بسزایی داشته باشد.10 (در اینخصوص بیشتر بحث خواهد شد)
اما کسانی که تمام این احساسات و اطلاعات خام و بیجهت را ساماندهی کرده و به افکار، آمال و خواستههای اسامه سمت و سویی میبخشند، محمد قطب و عبدالله عَزام از استادان آن وقت دانشگاه هستند. محمد قطب با آنکه هنوز زنده میباشد و در ادامه افکار و اندیشههای سابق خود که بیشتر تفسیر و تبیین آرای برادرش، سید قطب است کار میکند، هرگز نتوانست همانند دکتر عبدالله عزام روح و عملکرد اسامه را تحت تاثیر قرار دهد. محمد عتوب نیز از جمله نویسندگان مسلمانی است که بر افکار اسامه تاثیر گذار بوده است.
عبدالله عزام به سال 1941 در فلسطین به دنیا آمد. او مهارت خاصی در سخنوری داشت، توانایی مدیریت و دانش بالای نظامی او بر کسی پوشیده نیست. اسامه در زمان اقامت عزام در جده، با اندیشههای وی آشنا گردید و به شدت تحت تاثیر افکار او قرار گرفت. عبدالله در گسترش فعالیت گروههای مسلح افغانستان به خارج از مرزها و به کل دنیا سهم بسزایی داشت. او به همراه دو پسرش در انفجار بزرگ در پیشاور سال 1989 کشته شد.11
از عوامل موثر دیگر در شکلگیری افکار و اندیشههای اسامه، مهمانان مختلفی بودند که در ایام حج به خانه وی دعوت میشدند. این دید و بازدیدها بستر مناسبی را برای آشنایی با افکار و عقاید شخصیتهای سرشناس پدید میآورد. دوستان زیادی که او در این گونه مجالس پیدا کرد از جمله عوامل مهم نفوذ افکار اسامه در مناطق مختلف جهان و دنیای اسلام میباشند؛ بهویژه آنکه بسیاری از این مهمانان، طلاب، علمای دینی و اعضای جنبشهای اسلامی بودند.
همه این موارد شخصیت اسامه را به نحو خاصی شکل داد و باعث گردید که او گامی فراتر از کارها و مشغولیتهای خانوادگی خود بردارد. اگرچه بنلادن باید راه خانوادگی خود را ادامه میداد و مانند آنها در اداره شرکتها، کارخانهها و بازارهای بورس و... فعالیت میکرد، اما وی راه دیگری را در پیش گرفت و یا شاید اسامه را برای کار دیگری در نظر گرفته بودند. خود او در سال 1995 به گونهای مبهم عنوان میکند وقتی دولت سعودی تصمیم به حمایت از مقاومت اسلامی افغانستان گرفت به «خانواده وی» رو آورد.12
در 27 دسامبر سال 1979 نیروهای شوروی به افغانستان حمله کردند. این امر موجب مهاجرت تعداد زیادی از اعضای گروههای مسلح افغانی به پاکستان شد. دولت پاکستان اجازه ادامه فعالیت را به آنان داد و همین امر باعث گردید اعراب بسیاری بر مبنای این عقیده که جنگ با روسیه به مثابه جهاد با کمونیسم است؛ جذب این حرکت شوند.
اسامه بنلادن دو هفته پس از اشغال افغانستان به پاکستان رفت. او در این سفر مهمان دو تن از رهبران افغانی به نامهای برهانالدین ربانی و سیاف بود که در همان مهمانیهای ایام حج با یکدیگر دوست و آشنا شده بودند.
برخورد دوباره اسامه با عبدالله عزام در همین اوضاع و احوال بود. عزام که در آن روزها استاد دانشگاه اسلامی بینالمللی بود، توانست زمینه دوستی با اسامه را فراهم کرده و او را به عضویت یکی از گروههای مسلح افغانی درآورد. دوستی آنها بعدها پایههای اصلی القاعده را به وجود آورد و این دو از بنیانگذاران اصلی «بریگارد عرب در افغانستان» شدند.
اسامه پس از این سفر به عربستان بازگشت و توانست توجه و حمایت خانواده و بسیاری از دوستان خود را برای کمک به مبارزان افغانی جلب نماید. البته خود آنها نیز اقدامات افغانیها را نوعی جهاد مقدس علیه کفر و الحاد میدانستند و سخاوتمندانه هم کمک میکردند. اسامه به همراه چند تن از افغانیها و پاکستانیهایی که در شرکتهای بنلادن کار میکردند، به پاکستان رفت و این بار حدود یک ماه در مرز افغانستان و پاکستان اقامت گزید. او در سال 1982 وارد خاک افغانستان گردید و با تجهیزات عظیم ساختمانی و راهسازیی که سفیر عربستان در پاکستان13 در اختیارش گذاشته بود، مشغول راهسازی، سنگرسازی، احداث تونل و بیمارستانهای صحرایی در افغانستان شد. شاید به همین خاطر بود که عدهای بنلادن را فارغالتحصیل مهندسی عمران میدانستند.
سفر اسامه و دوستی او با رییس سازمان اطلاعات عربستان؛ دری را برای سرازیر شدن پولهای هنگفت عربستان به روی جهاد افغانستان باز کرد. امریکا که از مدتها قبل به وسیله سازمان سیا با گروههای مسلح افغانی رابطه داشت مسوولیت تدارک سلاحهای مورد نیاز آنهاI.S.I را بر عهده گرفت. سازمان اطلاعات پاکستان --- تمام کارهای ارتباطیC.I.A با افغانستان را انجام میداد و حتی اسلحه و مهمات را نیز در اختیار مجاهدان افغانی میگذاشت.14 (در مورد نقش امریکا و رابطه آن با اسامه نیز سخن خواهیم گفت)
اگر چه در اوایل اسامه وارد جنگ نشد، و تنها به ارائه کمکهای خود از طریق حزب جماعت اسلامی اکتفا میکرد، اما بعدها توسط عبدالله عزام از این حال و هوا خارج شد و به افغانستان رفت و در آنجا به یک مبارز و فرمانده جسور مبدل گردید.15
در سال 1984، «بیتالانصار» یا «خانه یاران» را به عنوان نخستین قرارگاه مجاهدان عرب در پیشاور تاسیس کرد و تا سال 1986 توانست 6 قرارگاه دیگر را هم بسازد. با توجه به وجود نظامیان ارشد سوری و مصری که تحت امر اسامه بودند، او تمایل داشت عملیات نظامی با فرماندهی کامل وی انجام شود. البته بنلادن، از همان آغاز ورود به افغانستان، توجه خاصی به تشکیلات نشان میداد و آنچه این روحیه را در او به شکوفایی رساند، تحصیلات دانشگاهی شخصیت اقتصادی خانوادگی و نظام فعالیتهای آنها بود. همین مساله در سازماندهی به فعالیتهای گسترده و متنوع اقتصادی یاران بنلادن در سطح جهانی نیز به وضوح دیده میشود.
بنلادن به منظور ایجاد اشتیاق در داوطلبان عرب و نیز برای جلوگیری از نفوذ این روحیه در افراد دیگر، به دستور (و یا با مشورت) استاد خود --- عبدالله عزام --- برای آنها اردوگاه جداگانهای ساخت و نام آن را «مأسدة الانصار» یا «خانه شیر» یا «قلعه شیر» گذارد.
تمام این حوادث پیشدرآمد تشکیل پروژه اصلی بنلادن، یعنی تاسیس سازمان «القاعده»، میباشد. اسامه پیش از تشکیل ماسدة الانصار نیز در دفتر ارائه خدمت به داوطلبانی که برای جهاد با شوروی به افغانستان آمده بودند، همراه با عبدالله عزام کار میکرد. این دفتر با نشان اختصاریMAK همان «مکتبةالخدمة» است که مقر آن در پیشاور میباشد. با توجه به لزوم تفکیک قوا که شاید به منظور تفکیک نخبگان از دیگران صورت گرفته باشد، و همچنین دانش مدیریتی عزام، ثروت بنلادن و تجارب موفق او در زمینه اقتصاد و اداره مراکز تجاری و اقتصادی؛ این اندیشه را به ذهن آن دو متبادر کرد که در پی بنیان نهادن سیستمی باشند که در آینده باید به ثمر بنشیند. این اندیشه که جنگ با شوروی تمام نمیشود، اندکی دور از ذهن مینمود؛ اما اینکه آیا تجربهای مانند این جنگ در جایی دیگر از جهان اسلام رخ خواهد داد، آنان را وادار به تاسیس سازمانی زیربنایی با افرادی زبده و مجرب کرد؛ شاید کلمه «القاعده» که به معنی پایه، اساس، بنیان، اصل، زیرساخت، زیربنا و کلماتی نظیر این واژگان است، بیانگر این دیدگاه رو به آینده عبدالله عزام و همرزم جوانش باشد.
اسامه در سال 1988 به منظور ساماندهی فعالیتهای نظامی و آموزشی خود، به پیشنهاد ابوعبیده مصری معروف به «پنجشیری»، از اعضای مهم جماعت اسلامی مصر و از فعالان افغانستان، سازمان القاعده را تاسیس کرد. این سازمان به سرعت با دیگر گروههای مسلح ارتباط برقرار کرد. امریکا به منظور جلوگیری از نفوذ بیشتر کمونیسم ضمن برقراری ارتباط با بنلادن به این سازمان نیز کمکهای شایانی کرده است.
آنچه باعث اعتبار بنلادن در میان مجاهدان شده، تنها پول و سرمایه او نیست، بلکه ریشه سعودی او یک منفعت روانی برای وی به شمار میرود؛ شاید اگر اسامه ملیت سعودی نداشت؛ این مقبولیت را به ویژه در افغانستان و پاکستان به دست نمیآورد.
فتوای ایمن الظواهری درباره عمر عبدالرحمن عامل موثری در گسترش فعالیت القاعده و شخص بنلادن محسوب میشود. توانمندیهای منحصر به فرد بنلادن به ویژه در جذب پیروانش، ارتباط با نظام پادشاهی سعودی، علمای دینی و بازارهای اقتصادی و نیز ثروت سرشار او که دست کم در زمینه همسوکردن ماموران برخی کشورها به کار میرفت و یا امکان تجهیزشدن به برخی امکانات مدرن را فراهم میساخت، همه و همه از زمینههای تقویت القاعده بودند.
القاعده؛ این سازمان چند ملیتی، با در اختیارداشتن یک تیم رهبری با استعداد و موثر که دستهای از آنها علاوه بر حضور در این سازمان به عنوان نیروهای ارشد، رهبری گروههای دیگر (مانند «جماعةالاسلامیة» و «الجهاد مصر») را نیز در دست دارند، جایگاه و اعتبار خاصی پیدا کرد. از سوی دیگر پس از کشته شدن عبدالله عزام، مکتبةالخدمة(Maktabat Alkhidmat) یاMAK که از چندی پیش فعالیت خود را در افغانستان محدود کرده بود، از هم پاشید و بسیاری از نیروها و اعضای آن جذب القاعده شدند.
در مورد هرم تشکیلاتی القاعده باید گفت که اسامه در صدر گروه و رهبر آن به شمار میرود. پس از او مجلس الشورا قرار دارد که تمامی دستورات و نقشههای عملیاتی در این قسمت طراحی میشوند. اسامه و محمد عاطف --- معاون او --- از اعضای ثابت این مجلس هستند. کمیتههای چهارگانه نظامی، عقیدتی --- حقوقی، مالی و تبلیغاتی، فعالیتهای خود را به این مجلس گزارش میدهند.
اعضای این کمیتهها و به ویژه کمیته نظامی، متعهد شدهاند فعالیتهایشان به صورت مخفی و در کمال رازداری باشد. ساختار نظامی القاعده «خوشه انگوری» است؛ یعنی گروهها به موازات هم و به طور مستقل عمل میکنند. به قسمی که هرگز یکدیگر را نمیشناسند و اگر یکی از آنها شناسایی شود، دیگران در امان خواهند بود.
القاعده از طریق ثروت بنلادن و کمک سرمایهداران برخی کشورها تامین مالی میشد. هر فردی که پس از گزینش به القاعده میپیوست، علاوه بر مسکن، ماهیانه مبلغ 150 دلار نیز دریافت میکرد زیرا بنلادن معتقد بود:
«مسلمانانی که به ما مراجعه میکنند، باید تحت حمایت قرار بگیرند و بهتر است از ما کمک بگیرند؛ تا اینکه به سراغ کفار بروند.»16
گزینش افراد در القاعده ، به سختی صورت میگرفت.
آنها پس از انتخاب توسط نمایندگان بنلادن، به پیشاور پاکستان میرفتند و در آنجا پاسپورت، پول نقد و دیگر مدارک مورد نیاز خود را دریافت میکردند. سپس به منظور بررسی سوابق و پیشینه؛ به مدت دو هفته در پاکستان میماندند و پس از گزینش برای یادگیری مهارتها و استراتژی نظامی، در یک اردوگاه آموزشی در افغانستان حاضر میشدند. از آن به بعد آموزشها شروع میشد. با اتمام دورههای آموزش نظامی به یک سلول چهار یا پنج چریکی ملحق شده و منتظر دستور میماندند.
نفوذ ایمن الظواهری در بنلادن
پیشتر در باب عبدالله عزام و افراد و شرایطی که بنلادن را تحت تاثیر قرار دادند سخن گفتیم؛ اکنون جا دارد درباره فرد موثری که برخی تحلیلگران او را بازوی راست اسامه و وارث سازمان القاعده میدانند، سخن بگوییم. این شخص که هنوز هم بر روح و رفتار بنلادن تاثیرگذار است، دکتر ایمن ربیعالظواهری 47 ساله و یک پزشک مصری است.
ظواهری در ماجرای ترور انورسادات متهم گردید؛ اما بعدها به دلیل حاشیهای بودن نقش او تنها به جرم حمل غیرقانونی سلاح به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان ابتدا به عربستان و سپس به پیشاور رفت. او به زبان انگلیسی تسلط دارد، در امور تشکیلاتی رشد سریعی داشته و پس از کسب مقام سخنگویی سازمان جهاد اسلامی مصر خیلی زود به رهبری آن رسید.17
ظواهری ضمن دوستی و رفاقت با اسامه، او را از سیستم تشکیلاتی سازمانهای مصری آگاه میکرد و این امر علاوه بر تاثیری که عبدالله عزام از طریق تعالیم و تحصیلات خود میگذاشت، زمینه گسترش قدرت اسامه را فراهم میکرد. از این گذشته، فتوای ظواهری درباره وضعیت عمر عبدالرحمان و عبود الزمر که به خاطر زندانی بودن نمیتوانستند به صورت مستقیم در صحنه حضور داشته باشند، زمینه رهبری بنلادن را هموار میساخت.
اسامه در ایامی دیگر
با پایان یافتن جنگ در افغانستان؛ بسیاری از افرادی که در کنار اسامه بودند، به سرزمین خود بازگشتند.
بعد از جنگ افغانستان؛ خود بنلادن هم که به عربستان برگشته بود، به حمایت از گروههای مخالف در عربستان و یمن ادامه داد و با تشکیل «انجمن جهاد» به پشتیبانی از گروههایی مانند جماعت اسلامی مصر، جهاد یمن، مجمعالحدیث پاکستان، لیگ پارتیزانهای لبنان، جماعت اسلامی لیبی، بیعةالامام اردن، جماعت اسلامی الجزایر و... پرداخت.
در آن زمان که اسامه در افغانستان به سر میبرد، رفته رفته افراد و گروههای محدود و وفاداری در اطراف او پدید آمد که آماده هر نوع از خودگذشتگی در راه عملی کردن اهداف و مقاصد اسامه بودند.18 بعدها تعدادی از این یاران در خارج از افغانستان دست به فعالیت زدند. به عنوان مثال 1800 نفر از 2500 نفر الجزایری که در القاعده بودند، پس از جنگ افغانستان به کشور خود بازگشتند و گروههای معارض را تشکیل دادند. 200 نفر به نیویورک و نیوجرسی رفته و به شیخ عمر عبدالرحمان پیوستند. بقیه نیز به جنگ با روسها در تاجیکستان ادامه دادند و گروهی دیگر هم در جنگ بوسنی و چچن شرکت کردند.
امریکاییها میآیند!
بعد از حمله عراق به کویت؛ اسامه درباره ایجاد سپر دفاعی لازم در برابر حمله احتمالی صدام طرحهایی به مقامات سعودی ارائه کرد، اما طرح و برنامههای او نادیده گرفته شد. اسامه به ایراد خطبه و سخنرانی پرداخت. این کار او خشم آل سعود را برانگیخت، بدینخاطر او را از این گونه برنامهها نیز باز داشتند. از این رو، اسامه تصمیم گرفت به جای حکام و رجال سیاسی، مخاطبان خود را در میان طلاب و علمای دینی بیابد.
وی موفق گردید فتوایی مبنی بر شرعی بودن فراگیری آموزشهای جنگی و نظامی از یکی از علمای بزرگ سعودی بگیرد. او بلافاصله فتوا را منتشر کرد و توانست حدود 4000 نفر را برای یادگیری فنون نظامی در افغانستان جمع کند. به دلیل این گونه فعالیتها، حکومت سعودی او را از جده ممنوعالخروج کرد، اسامه چندین بار مورد بازجویی قرار گرفت و مزرعهاش در حومه جده به دست گارد ملی تخریب شد.
اسامه که از وضعیت خود خسته شده بود؛ تصمیم به خروج از کشور گرفت. به همین منظور توانست با متقاعد کردن یکی از برادرانش که دوستی نزدیکی با ملک فهد و شاهزاده احمد --- معاون وزیر کشور --- داشت، اجازه انجام یک سفر تجاری به پاکستان را بگیرد، اما شاهزاده نایف --- وزیر کشور --- مانع بزرگ این سفر به شمار میرفت. و تنها با خروج این شاهزاده از کشور، امکان خروج او نیز میسر میگردید که همین طور هم شد.
اسامه در آوریل سال 1991 به پاکستان رفت و در آنجا از طریق نامهای به برادرش اطلاع داد که دیگر به کشور خود باز نمیگردد. اقامت او در پاکستان کوتاه بود و خیلی زود راهی افغانستان شد، زیرا میدانست دولت پاکستان او را دستگیر کرده و به عربستان تحویل خواهد داد. در این دوران نیز بارها سعی شد اسامه، ترور یا ربوده شود.
شاید ناگوار بودن اوضاع و نابسامان بودن شرایط؛ فعالیت در افغانستان را نیز برای اسامه ناخوشایند کرده بود، گویی اوضاع با ماندن در عربستان و پاکستان تفاوت چندانی نداشت و او نمیتوانست درخصوص این شوک عظیم که «امریکاییها میآیند» کاری انجام دهد. از این رو با ظاهری مبدل و به وسیله هواپیمای شخصی خود به سودان رفت؛ زیرا به گفته خودش در این ایام به دنبال یک کشور کاملا اسلامی میگشت و به همین دلیل راه سودان را در پیش گرفت. در سودان به کارهای عمرانی از جمله راهسازی و امور کشاورزی پرداخت و حتی در جواب یک خبرنگار غربی که با او مصاحبه کرد، گفت: «من یک کشاورز ساده هستم.»19
بن لادن هنگام اقامت در سودان توانست از طریق هزاران هکتار زمین حاصلخیزی که دولت در اختیار او قرار داده بود، و نیز با استفاده از امتیاز معافیت گمرکی، به صادرات میوه، ذرت، آفتابگردان و صمغ بپردازد.20 او سودان را یک کشور کاملا اسلامی میدانست. از این رو سرمایهگذاریهای عمدهای را در آن کشور انجام داد و حتی توانست بازرگانان و تجار بزرگی از عربستان (و از جمله چند تن از برادران خود) را به سرمایهگذاری در آن کشور تشویق کند.
بن لادن در یازدهم ژوئیه سال 1994 در بیانیهای که در لندن منتشر شد، اعلام کرد براساس پیشنهاد «هیات نصیحت و اصلاح» و به منظور توسعه فعالیتها، تسهیل ارتباط با مردم و دریافت نامهها و شکایات، دفتری را در لندن تاسیس کرده است.21
با گذشت کمتر از یک سال از صدور این بیانیه، گروههای عربی کنفرانسی را با حضور 400 نماینده تشکیل دادند. نظیر این کنفرانس در سال 1991 و با عنوان «کنفرانس ملی عربی --- اسلامی» برگزار شده بود که یاسر عرفات و حواتمه --- یکی از رهبران فلسطینی --- نیز در آن شرکت داشتند اما کنفرانس یکم آوریل 1995 در خارطوم، رنگ و بوی دیگری داشت و در آن دکتر حسن ترابی و اسامه بنلادن نیز شرکت کردند (حسن ترابی چندی پیش از حادثه 11 سپتامبر نیز حضوری مرموز در امریکا داشت).
اهمیت این کنفرانس برای غرب به حدی بود که رادیوB.B.C در تفسیری درباره آن گفت: «جهان میتواند تا سه روز آسوده باشد، چون تمام تروریستها هم اکنون در خارطوم گرد آمدهاند.»22
نکته قابل تامل در این کنفرانس، سکوت و خاموشی اسامه بود؛ گویا از محور مباحث و گفتوگوها رضایت چندانی نداشت یا...؟
لغو تابعیت بنلادن
به دلیل این گونه فعالیتها و کارهای دیگری که هنوز چند و چون آنها به طور کامل مشخص نیست، دولت عربستان در سال 1994 و به دستور شخص ملک فهد، تابعیت سعودی اسامه را لغو کرد. دو سال قبل از این تاریخ نیز اموال او در عربستان توقیف گردید. اسامه نیز در پاسخ به این اقدامات بیانیهای صادر کرد و در آن، آل سعود را خائن و سرسپرده امریکا خواند و گفت نیازی به تابعیت سعودی ندارد و برای تایید یا رد افراد توسط آلسعود ارزشی قائل نیست.23 البته گویا دولت عربستان بارها خواسته بود با پا درمیانی افراد سرشناس؛ اسامه را قانع کند کمی آرامتر باشد و حتی به گفته خود اسامه 9 بار مادر، دایی و برادرانش را به خارطوم فرستاده و از او خواسته بودند با توقف فعالیتهایش، به عربستان بازگشته و از ملک فهد عذرخواهی کند.24
به دلیل فشارهای بینالمللی بر سودان، این دولت از اسامه خواست که سودان را ترک کند و او به ناچار در اوایل سال 1996، آن کشور را به قصد جلالآباد افغانستان ترک کرد.25
در افغانستان اوضاع به گونه دیگری بود. اینک شرایط به طور کامل عوض شده بود.
در این زمان جنبش طالبان با حمایت قاطع امریکا توانست به صورت چشمگیری، ائتلاف مسعود ---- ربانی --- حکمیتار را به عقب براند. این حوادث مقارن ورود دوباره بنلادن به افغانستان بود. او به عنوان مهمان به سراغ یک فرمانده نظامی افغانی به نام «مهندس محمود» رفت. این فرد پل ارتباطی میان بنلادن و طالبان شد. پس از ترور مهندس محمود، بنلادن با طالبان وارد مذاکره گردید و حمایت خود را از آنان اعلام کرد. طالبان نیز از این امر استقبال کرد26 و این سرآغاز ارتباط میان بنلادن، ملاعمر و جنبش طالبان بود.
اکنون به خانه بنلادن سری میزنیم تا ببینیم در آن خانه که ورود به آن رویای بزرگی برای بسیاری از کنجکاوان جهان شده است چه میگذرد.
غربیها خانه بنلادن در افغانستان را «غار خفاش» مینامند. این خانه «سنگی» که به دست طرفدارانش در دل کوهها ساخته شده، محل برنامهریزیهای بنلادن علیه غرب است. غربیها این خانه را پناهگاه(Hideout) مینامند. خانه بنلادن سه اتاق دارد: در یکی از آنها کامپیوترها، دورنگارهای فعال و تلفنهای ماهوارهای به چشم میخورد. دومی دفتر کار و دیگری اتاق خواب است. او از طریق شبکههای ارتباطی و پست الکترونیک دستوراتش را برای طرفداران خود در خاورمیانه، آسیا، آفریقا و امریکا ارسال میکند.
او در این غار که کمی بالاتر از شهر جلالآباد در شرق افغانستان است، با یک تیربار کلاشینکف روسی دیده میشود. در غار بنلادن، یک کتابخانه نیز وجود دارد.
پیشتر درباره القاعده و ویژگیهای آن سخن گفتیم. لکن جای آن دارد به بخش دیگری از خصوصیات این سازمان اشاره کنیم شاید بهتر باشد پیش از آن درخصوص خاستگاه فکری و کلامی سازمانهایی از نسل و نژاد القاعده تامل شود.
اگر تاکید بنلادن بر آزادی این سرزمین ریشه در عرق ملی او داشته باشد از این اندیشه سرچشمه میگیرد که «کارها به شیوه سلف» انجام میپذیرد. بنابراین طبیعی است که او اهدافی نظیر آنچه گروههای «الجهاد» و «جماعةالاسلامیه» مصر دنبال میکنند را قبول نکند (هر چند تحت رهبری کسانی نظیر شیخ عمر عبدالرحمان ایمن الظهواهری باشد) زیرا اهداف آنان جزئی، مشخص و معین است و در اوج خود به کشتن یک رییسجمهور یا فراهمکردن زمینه اعتراض مردم محدود میشود. در عین حال آنچه مسلم است، بنلادن و القاعده فاقد تئوری و اندیشه منسجم و قابل ارائه است و از هیچگونه عَقَبه فکری متقن برخوردار نیست و لذا همه فعالیتهای او عمدتا بر یک مبنای فکری سطحی و بیعمق استوار شده است.
شاید در اینجا نیز تجارب اقتصادی و ایدههای مدیریتی بنلادن این احساس را پدید آورده باشد که کارگاههای کوچک و پرهزینه را حذف کند و به جای آن در کارخانههای عظیم و سودآور سرمایهگذاری کند. او به شدت رهبران الجهاد و جماعةالاسلامیه را مورد انتقاد و فشار قرار داد تا از این گونه کارها دست بردارند. رهبران این دو جماعت نیز که در آن زمان خارج از مصر فعالیت داشتند، توافق کردند که رهبری این دو جماعت به اسامه واگذار شود. همین امر باعث گردید تشکیلات کلی در کنار القاعده، به وجود بیاید که اسامه آن را «جبهه مبارزه اسلامگرایان علیه یهودیان و صلیبیان» نامید.27
آنچه در این توافق از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ صعود ایمن الظواهری به رهبری سازمان الجهاد بود که پس از تحولاتی انجام پذیرفت و به صورت یکی از دوستان نزدیک اسامه درآمد. عمر عبدالرحمن نیز که به اتهام دستداشتن در تخریب مرکز تجارت جهانی (1993) زندانی شده بود، از سمت خود استعفا داد.
مساله مهم این است که در سال 1998 رهبری سازمان و تاکتیک گروههای جهاد، دستخوش تغییراتی گردید؛ از جمله اینکه به جای «انتخاب موضوع» فهرست بلندبالایی از «اهداف مفید برای ترور» تهیه شد. و همین مساله، در کنار اتحاد افراد و تاکتیک آنها موجب افزایش قابل توجه ترورها گردیده و به صورت ریشهای شدن مساله ترور بینالمللی جهادگرایان درآمد.28
اتحاد این دو سازمان با القاعده، بستر مناسبی برای جلب حمایت دوستان بسیار این سازمانها و بهویژه مصریها را فراهم آورد که این امر نیز به نوبه خود در توسعه و گسترش چشمگیر آن موثر بود.
مشخصات کلی منابع و ماخذ
کیست ---> بنلادن کیست؟ میشل پولی، خالد دوران، ترجمه مهشید میرمعزی، چاپ اول، انتشارات روزنه، تهران 1380
خسروی ---> اسامه بنمحمد بنلادن، کامبیز خسروی، چاپ دوم، انتشارات سیمیندخت، تهران 1375
پینوشتها:
1- کیست ،ص 41.
2- همان، ص 15.
3- خسروی --37 38.
4- کیست، ص 11.
5- همان، ص 42.
6- همان.
7- همان.
8- محمدعلی صالح، کمال قبیسی: المطلوب رقم واحد فیالعالم، مجملة المجلة ص 18، شماره 986، 30/آب/ 1998 م.
9- بریزار، ژان شارل و داسکیه گیوم: بنلادن حقیقت ممنوع، ترجمه دکتر حامد فولادوند، چاپ اول، نشر عطایی، تهران 1381، ص 112.
10- همان.
11- خسروی، ص 87.
12- فولادوند، همان، ص 112.
13- کیست، ص 52.
14- همان، ص 45.
15- همان، ص 51.
16- خسروی، ص 90.
17- أخبارالحَوادث المصریة (مجله) 27/آب/ 1998.
18- النهار: 21/8/1998 م.
19- النهار: 21/8/1998.
20- خسروی، ص 27.
21- ژوزالیوسف (مجله مصری) 6/2/1995.
22- الوسط (مجله) 10/4/1995.
23- خسروی 228.
24- گفتوگو باC.N.N مارس 1997.
25- خسروی، همان.
26- الحوادث (مجله لبنانی) ص 22، 11/4/1997.
27- کیست، صص ---65 66.
28- همان، صص ---66 67.
سفر اسامه و دوستی او با رییس سازمان اطلاعات عربستان؛ دری را برای سرازیر شدن پولهای هنگفت عربستان به روی جهاد افغانستان باز کرد. امریکا که از مدتها قبل به وسیله سازمان سیا با گروههای مسلح افغانی رابطه داشت مسوولیت تدارک سلاحهای مورد نیاز آنهاI.S.I را بر عهده گرفت.
آنچه باعث اعتبار بنلادن در میان مجاهدان شده، تنها پول و سرمایه او نیست، بلکه ریشه سعودی او یک منفعت روانی برای وی به شمار میرود؛ شاید اگر اسامه ملیت سعودی نداشت؛ این مقبولیت را به ویژه در افغانستان و پاکستان به دست نمیآورد.
توانمندیهای منحصر به فرد بنلادن به ویژه در جذب پیروانش، ارتباط با نظام پادشاهی سعودی، علمای دینی و بازارهای اقتصادی و نیز ثروت سرشار او که دست کم در زمینه همسوکردن ماموران برخی کشورها به کار میرفت و یا امکان تجهیزشدن به برخی امکانات مدرن را فراهم میساخت،
القاعده از طریق ثروت بنلادن و کمک سرمایهداران برخی کشورها تامین مالی میشد. هر فردی که پس از گزینش به القاعده میپیوست، علاوه بر مسکن، ماهیانه مبلغ 150 دلار نیز دریافت میکرد
در عین حال آنچه مسلم است، بنلادن و القاعده فاقد تئوری و اندیشه منسجم و قابل ارائه است و از هیچگونه عَقَبه فکری متقن برخوردار نیست و لذا همه فعالیتهای او عمدتا بر یک مبنای فکری سطحی و بیعمق استوار شده است.