بازکاوی انگیزهها: مروری تازه بر علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران
آرشیو
چکیده
استفاده از روشهای یک علم در مسائل و پدیدههای علم دیگر، دایرة شناخت موضوعات آن را وسیعتر و ابعاد بررسی آن را عمیقتر میکند. بکارگیری مفاهیم و روشهای آماری در بررسی و تحقیق مسائل اجتماعی از جمله اینگونه شیوههای تحقیق میان علمی است که کمک فراوانی به کاربردی کردن پژوهشهای اجتماعی کرده است. استفاده از آمار و ارقام و تبیین ریاضی پدیدههای نظری، علاوه بر آنکه موضوعات را از تفسیرپذیریهای شخصی رها میکند، ما را در اتخاذ نگرشها و روشهای واقعگرایانه عملی نیز یاری میدهد. ضرورت اهتمام به پژوهشهای آماری درباره پدیده انقلاب اسلامی و انگیزههای اساسی حضور مردم در صحنه انقلاب، هرگونه کوششی در این باب را ستودنی کرده است. مقاله زیر در یک بررسی میدانی این موضوع را که مهمترین انگیزه مردم برای شرکت در انقلاب مخالفت با کاستیهای دینی ---- اخلاقی و عملکرد نادرست سیاسی --- اجتماعی در رژیم پهلوی است، پژوهیده و تقدیم شما نموده است.متن
استفاده از روشهای یک علم در مسائل و پدیدههای علم دیگر، دایرة شناخت موضوعات آن را وسیعتر و ابعاد بررسی آن را عمیقتر میکند. بکارگیری مفاهیم و روشهای آماری در بررسی و تحقیق مسائل اجتماعی از جمله اینگونه شیوههای تحقیق میان علمی است که کمک فراوانی به کاربردی کردن پژوهشهای اجتماعی کرده است. استفاده از آمار و ارقام و تبیین ریاضی پدیدههای نظری، علاوه بر آنکه موضوعات را از تفسیرپذیریهای شخصی رها میکند، ما را در اتخاذ نگرشها و روشهای واقعگرایانه عملی نیز یاری میدهد. ضرورت اهتمام به پژوهشهای آماری درباره پدیده انقلاب اسلامی و انگیزههای اساسی حضور مردم در صحنه انقلاب، هرگونه کوششی در این باب را ستودنی کرده است. مقاله زیر در یک بررسی میدانی این موضوع را که مهمترین انگیزه مردم برای شرکت در انقلاب مخالفت با کاستیهای دینی ---- اخلاقی و عملکرد نادرست سیاسی --- اجتماعی در رژیم پهلوی است، پژوهیده و تقدیم شما نموده است.
درباره عوامل و انگیزههای پیروزی انقلاب اسلامی، نظریههای متفاوتی مطرح شده است، اما این نظریهها مستند به تحلیلهای تاریخی، اجتماعی و مذهبی نویسندگان و محققانی است که در این باره بحث کردهاند. نویسندگان و محققان ایرانی که خود ناظر و شاهد بر جریانهای منتهی به انقلاب اسلامی ---- در سال -----1357 بودهاند، با اتکا به مطالعات، مشاهدات و برداشتهای خود به این موضوع پرداختهاند. محققان خارجی هم با استناد به مطالعات تاریخی و اجتماعی، مصاحبه با برخی از رجال و شخصیتهایی که به گونهای در جریانهای قبل از انقلاب نقش داشتهاند و بعضا مشاهداتی که در سفرهای خود به ایران داشتهاند، به تحلیل انقلاب پرداختهاند.
تفاوت دیدگاه محققان و منابع و مشاهدات آنان، موجب شده هر کدام در تحلیل خود، بر برخی از عوامل و انگیزهها تاکید کنند و انگیزه اصلی مردم را برای ورود به عرصه انقلاب و تحمل سختیها، دشواریها و فشارهای متکی به محور خاصی بدانند. چون بنای این مقاله بر این نیست که در باب دیدگاههای مختلف درباره عوامل و انگیزههای انقلاب اسلامی بحث گستردهای را مطرح کند، به عنوان مقدمهای برای طرح موضوع اصلی به چند نکته اشاره میشود:
1. هر چند درباره پیدایش انقلابهای بزرگ و تاثیرگذار، تحقیقات و تالیفات فراوانی انجام شده است، ولی صاحبنظران و نظریهپردازان عموما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که اولا چارچوب نظری جامعی که بتواند پدیده انقلاب را تحلیل و تبیین کند، ارائه نشده است. ثانیا ارائه چارچوب نظری واحدی که بتواند همه پرسشهای محققان را درباره همه انقلابها پاسخ دهد و به عنوان قانون علمی و مشترک بین پدیدههای انقلاب به کار محققان آید، بسیار دشوار و نزدیک به محال به نظر میرسد. بنابراین انتظار دستیابی به چنین قانونمندی جامع، قاطع و واحد، انتظار چندان امیدوارانه و معقولی نخواهد بود. البته وجوه مشترک بین انقلابها و امکان دستیابی به قانونمندیهای عمیقتر و علمیتر، منتفی نیست؛ ولی تفاوتهای عمدهای که بین مختصات تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مردمشناسی، جغرافیایی و... در جوامع گوناگون وجود دارد و پیچیدگیهای دیگر این قانونمندیها قابل تعمیم نیستند.
اگر زمانی ادعا میشد که قانونمندی جوامع همچون قانونمندی طبیعت و به همان دقت قابل کشف و استنباط است، اکنون چنین ادعاهایی رنگ باخته و بر تفاوت جوامع و پیچیدگیهای عرصه رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تاکید میشود.
2. در مورد انقلاب اسلامی ایران، میتوان تحلیلهای ارائه شده را به پنج دسته کلی تقسیم کرد:
الف) تحلیلهایی که عوامل اقتصادی را مهمترین عامل انقلاب دانستهاند. این عوامل تحلیلهای مختلفی را به همراه داشته است؛ بعضی افراد فشارهای اقتصادی و عدم تعادل وتوازن درآمدها و افزایش فقر را عامل عمده انقلاب اسلامی دانستهاند و افرادی دیگر، رشد صنعتی و توسعه اقتصادی را عامل عمده پنداشتهاند.
ب) تحلیلهایی که عوامل فرهنگی، اعتقادی و مذهبی را مهمترین عامل انقلاب دانستهاند.
ج) تحلیلهایی که عوامل سیاسی را مهمترین عامل انقلاب دانستهاند، چه تحلیل کسانی که این عوامل را در قالب تاثیرگذاریِ ساختاری، مهم پنداشتهاند و چه کسانی که عملکرد سیاسی نظام سلطنتی و سلسله پهلوی را مهمترین عامل تلقی کردهاند.
د) تحلیلهایی که برای اراده خارجی و زمینهسازیهای بیگانگان در انقلاب اسلامی ایران نقش برجسته و عمدهای قائل شدهاند.
ه') تحلیلهایی که بدون عمدهکردن یکی از این عوامل، مجموعه عوامل و زمینههای فرهنگی ---- سیاسی و اقتصادی را مطرح کردهاند؛ چه تحلیلهایی که سعی کردهاند میزان نقش و سهم هر کدام از عوامل و تاثیرات متقابل آنها را با یکدیگر مشخص کنند، چه تحلیلهایی که فاقد چنین بخشی هستند.
3. در بررسی و تحلیل هر انقلاب، نباید عوامل با انگیزهها خلط شود. هنگامی که سخن از عوامل میشود، برخی از عناصر انقلابساز که به ریشههای تاریخی و بسترهای اجتماعی فراگیر مربوط میشوند، مورد نظر هستند که با انگیزههای انقلابیون ---- که عنصری متکی بر اراده و آگاهی هست --- کاملا قابل تفکیک است. در برخی از تحلیلها بین این دو مقوله خلط شده است. در این مقاله طی یک پژوهشی میدانی، مهمترین اشکالات رژیم شاه را از دیدگاه کسانی که در جریان انقلاب حضور داشتهاند، مورد پرسش قرار دادهایم. این پرسشها در قالب یک سوال مطرح شده و از پاسخدهندگان خواسته شده است که حداکثر 3 مورد از انگیزههای حضور مردم در انقلاب را به ترتیب اولویت ذکر کنند. در مجموع 236 نفر از زنان و مردان 35 تا 60 ساله (که در زمان انقلاب در سال 1357 بین 15 تا 40 سال سن داشتهاند) با حداقل تحصیلات دیپلم (از اقشار و مناطق مختلف شهر تهران) در این تحقیق مشارکت داشتهاند. ترکیب سنی، جنسی، تحصیلی و منطقهای پاسخ دهندگان در سه جدول زیر ارائه شده است:
ترکیب جنسی و سنی پاسخگویان
ترکیب سنی و تحصیلی پاسخگویان
توزیع منطقهای پاسخگویان