آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

فقر یکی از اصلی ترین عوامل در طول تاریخ می باشد که جامعه بشری با آن روبرو بوده است، رشد بالای اقتصادی در دهه گذشته ایده ای مبنی بر اینکه رشد می تواند به کاهش فقر در جهان منجر شود رایج شد و قبل از غالب شدن رشد حامی فقرا بر تفکرات توسعه ای بود و در دهه 1950 و 1960 اغلب تفکرات توسعه ای در ارتباط با رشد و فقر، تفکرات رشد سریز نیز بود و بعد از آن اغلب فکر می کردند که رشد منجر به افزایش فقر می شود که این تفکر توسط بهاگواتی در سال 1988 در شرایط انقلاب سبز پدید آمده بود اما در دو دهه ادبیات توسعه ای در پیرامون رشد حامی فقرا گسترش پیدا کرده است. نابرابری هم به اندازه رشد از اهمیت برخوردار است زیرا افزایش نابرابری منجر به افزایش فاصله طبقاتی در جامعه می شود و می تواند باعث عدم بهبودی وضعیت فقرا در جامعه شود و از آنجا که فرضیه کوزنتس بیان می دارد که رشد در مراحل اولیه منجر به افزایش نابرابری می شود تا زمانی که کشورها به یک درآمد متوسط دست یابند، بنابراین رشد زمانی حامی فقرا خواهد بود که در کنار کاهش فقر به کاهش نابرابری هم کمک کرده باشد. در این مقاله ارتباط بین سه مفهوم توسعه یعنی فقر، نابرابری و رشد را با استفاده از  شاخص های رشد حامی فقرا (شاخص کاکوانی و پرنیا (2000) و کاکوانی و سان (2003))  در 9 کشور اسلامی مورد بررسی قرار گرفته که از آخرین داده های در دسترس پایگاه اطلاع رسانی PovcalNet  و پکیچ توزیعی تحلیلی استاتا استفاده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ماهیت رشد بدون در نظر گرفتن عوامل تعیین کننده رشد است. نتایج بدست آمده برای کشور قزاقستان (6-2001، 10-2006 و 15-2010) نشان می دهد که رشد منجر به کاهش فقر و همچنین به طور واقعی نابرابری را بین فقرا و اغنیا کاهش داده است، که نشان دهنده رشد قویاً حامی فقرا در این کشور می باشد. همچنین تاجیکستان (2004-1999) بیشترین کاهش فقر را تجربه کرده است. نتایج نشان می دهد ماهیت رشد در کشورهای تاجیکستان (2015-2009) و ترکیه (2006-2002) که رشد مثبت تجربه کرده اند با اندازه گیری شاخص های مختلف فقر، فقرزا بوده و در کشور ایران در دوره 2014-2006 با استفاده از شاخص رشد حامی فقرا (PPGI) و نرخ معادل رشد فقر (PEGR) به ترتیب فقرزا و حامی فقرا بوده است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که نمی توان رشد را در کشورهای اسلامی به طور نسبی حامی فقرا دانست. اگر رشد حامی فقرا با شاخص های مختلف فقر اندازه گیری شود نشان می دهد، افراد نزدیک خط فقر نسبت به افرادی که دورتر از خط فقر (فقیرترین فقرا) زندگی می کنند از منافع بیشتر رشد، بهره مند خواهند شد.

Measuring and Comparing the Degree of Pro-Poor Growth in Islamic Countries oach

Poverty is one of the main factors human has faced society throughout history. High economic growth over the last decade has given rise to the idea that growth can reduce global poverty. In the 1950s and 1960s, most developmental ideas about growth and poverty was also about trickle-down growth. It was then widely thought that growth would lead to an increase in poverty, an idea that Bhagavati presented in 1988 during the Green Revolution. But in two decades, the developmental literature on pro-poor growth has expanded. Inequality is just as important as growth because increasing inequality leads to an increase in social class distance and might cause failure in improving the situation of the poor in society. Since the Kuznets assumption states that growth in the early stages leads to increased inequality as long as countries earn an average income, growth will support the poor when, in addition to reducing poverty, it has also helped reduce inequality. In this study, the relationship between the three concepts of development, namely poverty, inequality, and growth, using the indexes of pro-poor growth (Kakwani & Pernia, 2000; Kakwani & Sun, 2003) in 9 Islamic countries, has been examined and the latest available data in PovcalNet Information Base and Stata analytical distribution package was utilized. The main purpose of this research is to examine the nature of growth without considering the determinants factors of growth. The results for Kazakhstan (2001-2006, 2006-2006, and 2010-2010) show that growth has led to a reduction in poverty as well as a real reduction in the inequality between the poor and the rich, which reflects a high pro-poor growth in this country. Moreover, Tajikistan (2004-1999) has also experienced the largest reduction in poverty. The results show that the nature of growth in Tajikistan (2009-2005) and Turkey (2002-2002), which experienced positive growth, was poor by measuring various poverty indicators. Moreover, the nature of the growth in Iran during 2014-2006 using pro-poor growth index (PPGI) and Poverty Equivalent Growth Rate (PEGR), has been poor and pro-poor, respectively. In general, the results showed that growth in Islamic countries cannot be regarded as a relative pro-poor growth. If the pro-poor growth is measured by different indicators of poverty, people close to the poverty line will benefit more from growth than those who live far from the poverty line (the poorest poor).

تبلیغات