امروزه موضوع آزار جنسی زنان در محیط کار به انحاءمختلف و در اکثر کشورها با درجاتی متفاوت دیده می شود. به نظر می رسد ازآنجاکه زنان مدیر میانی سقف شیشه ای را در سازمان ها شکسته و به تبع آن باعث ایجاد تغییراتی در توزیع قدرت سازمانی شده اند، به شیوه ای متفاوت از زنان پائین دست مورد آزار جنسی قرار می گیرند. در همین راستا در این پژوهش تلاش شد روایت دقیقی از تجربه های آزار جنسی زنان مدیر میانی پس از ارتقا و ارتباط آن با تغییر ساختار قدرت سازمانی به دست آید. برای رسیدن به این مطلوب، با 15 نفر از زنان مدیر میانی در سازمان های تولیدی زیرمجموعه وزارت صمت به شیوه ای پدیدارشناسانه (توصیفی) مصاحبه عمیق انجام شد و تجربه های این زنان با نگاهی به نظریات جامعه پذیری، نابرابری جنسیتی، آزار جنسی و قدرت مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سازمان ها از طریق مواردی چون پنهان کاری مردان مدیر در وجود برخی از امکانات برای مدیران، ایجاد محیط کار و دفتر متفاوت با مدیران مرد، دخالت در امور اداری از سمت سایر همکاران و ممانعت از حضور زنان در شبکه های مدیران هم رده، سعی در حفظ ساختار قدرت پیشین دارند. همچنین، زنان مدیر میانی با اَشکالی متفاوت از آزار جنسی ازجمله کنایه شنیدن از دیگر مردان و زنان درباره چگونه مدیرشدن، کمترشدن آزارهای جنسی آشکار و ناتوانی بیشتر در اعتراض به آزارهای جنسی روبه رو می شوند.