آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

یکی از مسائل اجتماعی نوظهور در جامعه ایران، اختلال در فرایند کودکی و جامعه پذیری کودکانه است. پیش تر، کودکان از طریق تعامل با اعضای خانواده و بعدها با همسالان به صورت فعال آموزش های لازم را برای حضور در جامعه کسب می کردند؛ اما در حال حاضر انزوای ناخواسته کودکی و محروم شدن آن ها از تعامل با همسالان در محله و همسایگی عیان است. بخش عمده ای از این مسئله، ریشه در تغییرات در شرایط کالبدی شهر و به تبع آن حذف مناسبات همسایگی و محلی دارد. اختلال در فرایند کودکی و جامعه پذیری کودکانه، از زمانی آغاز می شود که تحولات شهرسازی عملاً میدان تعاملاتی که زمانی محل بازی و کنش های متقابل کودکانه بوده را از بین برده است؛ مسئله ای که در چند دهه گذشته باعث «کودکزدایی از شهر» و رانده شدن تدریجی کودکان به پستوی خانه و انزوای ناخواسته آنان شده و آشکارا زیست جهان کودکی بین دو نسل را متفاوت از یکدیگر ساخته است. با توجه به اهمیت مسئله، تحقیق حاضر با مطالعه ای کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی، 30 تجربه از تجربیات کودکی مادران و دختران در 3 محله از محله های مناطق 5، 7 و 16 شهر تهران را توصیف کرده است؛ مادران و دخترانی که همه آن ها کودکی خود را در یک محله مشترک، اما با تجربه ای متفاوت گذرانده اند. نتایج نشان داد در اثر تغییرات کالبدی و به تبع آن دگردیسی در مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته کودکان (دختران) با والدین (مادران) تفاوت بنیادی پیدا کرده است؛ تفاوتی که در تربیت و درنهایت شخصیت متفاوت مادران و دخترانشان پدیدار می شود. نتایج همچنین بر این دلالت دارد که برخلاف مادران، دختران نسل جدید (5 تا 12 سال) اغلب منزوی اند و سرگرمی هایشان بیشتر فردی و انفعالی است.

تبلیغات