اندیشه حق به شهر؛ تحولی مفهومی و بنیادین در مبارزات شهری برای زندگی خوب شهری مطالعه موردی: تحلیل تطبیقی مناطق پنج گانه شهر ارومیه (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (دانشگاه آزاد)
آرشیو
چکیده
امروزه مفهوم «حق به شهر» واکنشی به روند پرشتاب توسعه شهری نامتعادل و طرح های کمتر اندیشیده شده برنامه ریزی شهری جهت تحقق پذیری و دستیابی به شهری قابل زیست، پویا و پایدار می باشد. شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، عدالت شهری، شهرسازی عدالت محور و دموکراسی شهری مسائل اساسی برنامه ریزی شهری امروزی بوده که رویکرد حق به شهر از طریق اعمال تغییرات اجتماعی-فضائی شهر به تحقق آن ها می پردازد. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی-توسعه ای و ماهیتی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با اتخاذ پیش زمینه ای انسان مدارانه، به ارزیابی میزان تحقق شاخص های حق به شهر در هر یک از مناطق پنج گانه شهر ارومیه بپردازد. شیوه های مورد استفاده در گردآوری و تحلیل اطلاعات، بهره گیری از روش های سندگزینی و کتابخانه ای، شناسایی میدانی و مصاحبه (حجم نمونه هدفمند) و استفاده از تکنیک های آنتروپی شانون و کوپراس در تحلیل کمی می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که مناطق 2 و 4 شهر ارومیه به ترتیب بیشترین و کمترین سطح سازگاری و مطلوبیت را به خود اختصاص داده اند. در نهایت جهت دستیابی به شرایطی مناسب در حوزه برنامه ریزی شهری، به ارائه پیشنهاداتی منسجم و هدفمند پرداخته شده است.The Thought of the Right to the City; A Conceptual and Fundamental Transformation in Urban Struggles to Realize a Good Urban Life Case Study: Comparative Analysis of the Five Regions of Urmia City
Today, the concept of "right to the city" is a reaction to the accelerated process of unbalanced urban development and less thought-out plans of urban planning in order to realize and achieve a livable, dynamic and sustainable city. Making the platform of urban life more citizen-oriented, urban justice, justice-oriented urban planning and urban democracy are the basic issues of urban planning today, which the right to the city approach realizes them through the application of socio-spatial changes in the city. The current research with a practical-developmental purpose and a descriptive-analytical nature tries to evaluate the degree of realization of the indicators of the right to the city in each of the five regions of Urmia city by adopting a humanitarian background. The methods used in data collection and analysis are the use of indexing and library methods, field identification and interviews (targeted sample size) and the use of copras and shannon entropy techniques in quantitative analysis. The results of the analysis indicate that regions 2 and 4 of Urmia have the highest and lowest levels of compatibility and desirability, respectively. Finally, in order to achieve suitable conditions in the field of urban planning, coherent and purposeful proposals have been presented.