تبیین نظریه های انتقادی شهری در واکاوی اثرات انباشت سرمایه بر ساختار فضایی شهرها (مطالعه موردی: کلانشهر تهران) (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (دانشگاه آزاد)
آرشیو
چکیده
از دهه 70 میلادی با چرخش سرمایه داری صنعتی - تولیدی به سرمایه داری مالی تحت فرآیند جهانی سازی و همگام با رویکردهای نئولیبرالیستی، شهرهای جهانی شاهد سرازیر شدن سرمایه جهت انباشت و بازتولید آن در فضاهای خود می باشند. این حرکت سرمایه از بخش تولید به فضا سبب شده است تا ساختار فضایی شهرها دچار تغییرات گسترده ای در ابعاد فضایی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود بشوند. پیامدهای خصوصی سازی و تجاری سازی فضاهای عمومی شهرها در جهت بازتولید هرچه بیشتر سرمایه و رقابت های فضایی و قطبی شدن فضا را می توان حاصل اعمال چنین نگرشی هایی به حساب آورد. در مقابل این تفکر غالب، نظریه های انتقادی شهری بر اساس نقد بنیادین این رویکردها و تبیین علل ریشه ای مشکلات و پیامدهای حاصل از این سیاست ها بر فضاهای شهری شکل گرفته است. این پژوهش با نگرشی بنیادین و اتخاذ روشی توصیفی، تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای از طریق تحلیل های کیفی از منظر نظریه های انتقادی شهری و نیز با به کارگیری تحلیل های مکانی (GIS) نسبت به داده های به دست آمده از ناحیه مورد مطالعه کوشش کرده است تا از این طریق به تبیین نظریه های انتقادی شهری نسبت به شکل گیری ساختار فضایی شهرهای تحت انباشت سرمایه و اثرات آن بر کلانشهر تهران بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کلانشهر تهران هم از لحاظ برنامه های توسعه شهری و هم در سیاست ورزی های مدیریت شهری تا اندازه قابل تاملی تحت اثرات این رویکردهای سرمایه محور و مسلط بر ساختار فضایی شهرها قرار گرفته است که به دنبال آن با مسائل فضایی غامضی همچون قطبی شدن ساختارهای کالبدی و اجتماعی فضاهای مناطق 22 گانه شهر، کالایی شدن مسکن، بورس بازی زمین و مستغلات در بازار آزاد، تغییر کاربری و تراکم فروشی گسترده، ناعدالتی فضایی و در آخر مدیریت شهری سود محور همراه بوده است.Explanation of Critical Urban Theories in Analyzing the Effects of Capital Accumulation on the Spatial Structure of Cities (Case Study: Tehran Metropolis)
Since the 1970s, with the turn of industrial-production capitalism to financial capitalism under the process of globalization and in sync with neoliberal approaches, global cities have witnessed the influx of capital to accumulate and reproduce it in their spaces.This movement of capital from the production sector to space has caused the spatial structure of cities to undergo extensive changes in their spatial, physical, economic, social and environmental dimensions. The consequences of privatization and commercialization of the public spaces of cities in order to reproduce as much capital as possible and space competition and polarization of space can be considered as the result of applying such attitudes. In contrast to this prevailing thinking, urban critical theories have been formed based on the fundamental criticism of these approaches and the explanation of the root causes of problems and the consequences of these approaches on urban spaces. This research, with a fundamental approach and a descriptive, analytical method, and using documentary and library studies through qualitative analysis from the perspective of critical urban theories, explains the spatial structure of Tehran and the effects of capital rule on its spaces. And in the process of spatial data analysis, it uses a spatial model (GIS). The findings of this research show that the metropolis of Tehran, both in terms of urban development plans and urban management policies, has been significantly affected by these capital-oriented approaches. And it has faced challenges such as profit-oriented urban management, polarization of the physical and social structures of the 22 districts of the city, commodification of housing, exchange of land and real estate in the open market, change of use and privatization of space.