نیچه و یونان باستان: فیلسوف- هنرمند به مثابه بنیادگذار فرهنگِ والا (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در اندیشه نیچه فرهنگ، فلسفه و هنر یونان باستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. او علی رغمِ نگاه به شدت نقادانه و رادیکالی که به کل سنت فرهنگی غرب دارد، همواره فرهنگ یونان باستان را به مثابه والاترین فرهنگ بشری می ستاید. این ستایش پیامد مهم ترین دغدغه نیچه است: «درمانِ بحرانِ فرهنگِ مدرن با آفرینشِ فرهنگی والا». ایده بنیادین نیچه از فرهنگ، همان ایده گوته ایِ چندگانگیِ هماهنگ یا به تعبیر دیگر، وحدت در کثرت است. او تأکید می کند که در هر عصری، یک عامل وحدت بخشِ بنیادین می تواند بنیاد گذار یک فرهنگ سالم باشد؛ در نگاه او معلم دینی (قدیس)، فیلسوف و هنرمند نامزدهایِ اصلیِ بنیادگذاری فرهنگ والا هستند. در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که نیچه در نخستین تلاش نظری اش برای سنجش فرهنگ و آفرینش فرهنگ والا چشم اندازی هنری زیباشناختی برمی گزیند (تز)، اما این چشم انداز خواسته او را برآورده نمی کند و او می کوشد تا با تغییر چشم انداز، این بار از چشم اندازی فلسفی به فرهنگ بنگرد (آنتی تز). از تقابل و در عین حال همدستیِ این دو چشم انداز، سنتزی حاصل می شود: پیوند فلسفه و هنر برای آفرینش فرهنگی والا. تجسم این سنتز «فیلسوف هنرمند» است؛ کسی که «دانایی» و «آفرینندگی» را باهم دارد: «فیلسوف آینده»؛ آفریننده ارزش های نو! کوشیده ایم نشان دهیم که این سنتز به چیز سومی جدا از تز و آنتی تز که در آن تضاد و تعارضِ این دو ازمیان رفته است نمی انجامد، بلکه این سنتز درواقع همان تقابل و همدستی همزمانِ دو امر متعارض و متضاد است. این پی رنگ را می توان در برخی دیگر از ایده های نیچه نیز مشاهده کرد.Nietzsche and the Ancient Greeks: Philosopher-Artist as Founder of the Noble Culture
Ancient Greek culture, philosophy, and art are very important to Nietzsche. Despite his highly critical and radical view of the entire Western cultural tradition, he always praises ancient Greek culture as the noblest human culture. His attention to the ancient Greeks is largely a consequence of Nietzsche's central concern: the “crisis of nihilism”. Nietzsche seeks to eliminate nihilism through the creation of a Noble culture. His underlying idea of culture is Goethe's idea of “harmonious manifoldness” or “unity in diversity”. He emphasizes that in any era, a fundamental unifying factor can be the founder of a healthy culture; in his view, saints, philosophers, and artists are the main candidates for the foundation of culture. In this article, we try to show that in his first theoretical attempt to create a Noble culture, Nietzsche chooses an aesthetic perspective (thesis), but this perspective isn't satisfactory, so he changes his perspective and looks at culture from a philosophical perspective (antithesis). The opposition and at the same time, the coexistence of these two perspectives leads to a "synthesis": the harmonious alliance of philosophy and art to create a culture. The embodiment of this synthesis is the “philosopher-artist”; one who has “knowledge” and “creativity” at once; “future philosopher”; a creator of new values! In this paper, we try to show that this synthesis doesn't lead to a third thing, different from thesis and antithesis, in which contradiction and conflict have been settled; instead, this synthesis is exactly the same simultaneous opposition and harmony of these forces. This unity of contradictory forces is a recurring concept in Nietzsche's thought.