آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۲

چکیده

واقع گرایی ساختاری از دیدگاه های تاثیرگذار در فلسفه ی علم معاصر است که در میان بسیاری از فیلسوفان علم واقع گرا مورد اقبال واقع شده است. این دیدگاه به شکلی سامان یافته از سوی جان ورال معرفی شده و دیگران آن را گسترش داده اند. هدف از این پژوهش بررسی نسبت میان شکل گیری دیدگاه واقع گرایی ساختاری و دیدگاه های پراکنده ی فیزیک دانان درباره واقع نمایی نظریه های علمی است و به این پرسش می پردازد که چگونه ساختارگرایی جان ورال بر زمینه ای از دیدگاه های فیزیک دانان درباره ی واقعیت فیزیکی و واقع نمایی نظریه های علمی شکل گرفته است؟ پس از بررسی دیدگاه جان ورال و نیز آرای شماری از فیزیک دانان برجسته در باب واقع نما بودن نظریه های علمی و شرح دو رویکرد مهم در تقابل میان آن ها، نشان داده شد که ورال از خلال رویکرد ساختارگرایانه ی هانری پوانکاره که به شکل روشن تری سامان یافته بود، به نظریه ی واقع گرایی ساختاری اش دست یافته،و نخستین کسی بود که جوهره ی اندیشه ی پوانکاره را دریافته و سپس آن را به شکلی فنی تر و فلسفی تر پرورش داده است. همچنین می توان نتیجه گرفت که برخلاف دیدگاه معمول، که در بسیاری موارد پنداشته می شود نظریه های فلسفی از مناقشات میان فیلسوفان سر برمی آورند، در این مورد می توان به روشنی دید که نظریه ی واقع گرایی ساختاری جان ورال ریشه در مناقشات فلسفی میان فیزیک دانان دارد.

تبلیغات