«کَنیسه» به جز معنای مشهور آن یعنی «عبادتگاه یهودیان»، در دوره ای از تاریخ یا در بعضی از گویش های محلّی در معنای «سایه بان» نیز به کار رفته است: هم سایه بانی که چون محملْ مسافران را از گزند باران و آفتاب یا دید دیگران نگاه دارد و هم سایه بانی که بر بلندی یا بر پیشانی بنایی بسازند. «کنیسه» در معانی اخیر در متون فارسی و عربی شواهد محدودی دارد و گویی چون کلمه ای محلّی یا ناحیه ای بوده است، اهل لغت کمتر به آن پرداخته اند. ندرت کاربرد کنیسه در این معنا در متون گذشته باعث شده است که برای مصحّحان غریب و ناشناخته باشد و زمینه خطاخوانی را فراهم کند. در مقاله حاضر، با ذکر شواهدی از متون ادبی و دینی و فرهنگ های لغت، درباره معنای «کنیسه» سخن گفته ایم و به نمونه هایی از سهوهای محقّقان، مترجمان و مصحّحانِ متون فارسی و عربی از علّامه محمّد قزوینی تا شاکر لُعَیبی در خوانش و یا دریافت معنی این واژه اشاره کرده ایم.