امروزه همگام با تغییرات شگرفی که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک رخ می دهد، تحولات عمیقی نیز در روش ها و سیستم های نوین مدیریت ایجاد شده است. مدل های تعالی سازمانی، بعنوان ابزارهای قوی برای سنجش میزان موفقیت استقرار سیستم ها در سازمان های مختلف به کار گرفته می شوند. از این رو در این تحقیق سعی شده است تأثیر ابعاد تفکر استراتژیک بر مدل تعالی سازمان EFQM بررسی شود. در مدل ارایه شده اثر عناصر تفکر استراتژیک شامل تفکر سیستمی، چشم انداز و خلاقیت بر توانمندسازها و نتایج مدل EFQM مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین جهت گیری بازار نیز به عنوان بعدی از تفکر استراتژیک مطرح و اثرات آن بر توانمندسازها و نتایج مدل EFQM مطالعه شده است. این مطالعه در یک شرکت فولادسازی که مدل تعالی EFQM در حال پیاده سازی و اجرا است انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو متغیر چشم انداز و جهت گیری بازار در پیاده سازی مدل تعالی EFQM در این سازمان تاثیر زیادی دارد یعنی با تقویت این دو موضوع از طریق اموزش و طرح های عملی می توان پیاده سازی مدل تعالی EFQM را در دو قسمت توانمندسازها و نتایج تقویت نمود. اثر تفکر سیستمی و خلاقیت بر پیاده سازی مدل تعالی EFQM در هر دو بخش توانمندسازها و نتایج در این تحقیق تایید نشده است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به مدیران در طراحی و برنامه ریزی اقدامات عملی جهت موفقیت در پیاده سازی صحیح مدل تعالی EFQM کمک کند.