پژوهش حاضر، درپی ارائه پاسخی نوین به پرسشی بنیادین در چارچوب سنت فلسفه سیاسی اسلامی است، مبنی بر این که استفاده و استنباط از وحی در شرایط و مقتضیات تاریخی تمدنی و فرهنگی متفاوت چگونه است؟ مدعای پژوهش این است که پیامبر هم چون آیینه ای، حقایق عقلی الهی را با وحی الهی دریافت و به مردم ارائه می کند. با توجه به آیینه بودن نفس شریف پیامبر در دریافت وحی الهی و نقش آیینه در بازنمایی حقایق دریافتی، پیامبر حقایق دریافتی را به تناسب شرایط فرهنگی، تمدنی، اجتماعی و...، به مردم رسانده است. بدین ترتیب درصورت انتقال وحی پیامبر به شرایط جدید، استنباط احکام الهی نیازمند تفقّه، تعقل و اجتهاد است. این تحلیل را می توان نظریه آیینگی وحی نام نهاد. بنا بر این نظریه حقیقت جان آدمی، که ناطقه اوست، وحی را دریافت می کند. حقایق کلی عقلی یادشده طی فرایند درونی پیامبر به حقایق جزئی تبدیل می شود. دستاورد اصلی نظریه آیینگی وحی، عقلانی بودن دین و امکان عقل ورزی در آن است که پیامد خود را در مناسبات دین و فلسفه سیاسی، دین و سیاست، تحلیل دین و شریعت، فلسفه تشریع و قانون گذاری، ویژگی ها و وظایف حاکم و حکومت، مقاصد نهایی قانون و چگونگی تفسیر متن وحیانی نشان می دهد