آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

پرسش از چیستی ادبیات در تاریخ نقد ادبی همواره پاسخ هایی مناقشه برانگیز در پی داشته است. بسیاری از نظریه های ادبی کلاسیک تلاش کرده اند تا چیستی ادبیات را از رهگذر یافتن ویژگی متنیِ یگانه و مشترک در آثار ادبی فراچنگ آورند، اما این رویکردِ ذات باورانه همواره با چالشی اساسی مواجه بوده است: با ظهور آثار «آوانگارد»ی که آن «ویژگی» را نداشتند اما سرانجام به نحوی «ادبیات» به شمار می آمدند، کارآمدی نظریه های مذکور به چالش کشیده می شد. در پاسخ به این چالش، برنهاد مقاله ی حاضر این است که از نگاه ویتگنشتاین متأخر واکاوی قواعد حاکم بر نگارش ادبی نشان می دهد که ادبیات گونه ای بازی زبانی است که در آن «حرکت اشتباه» وجود ندارد. یک برتری تعریف پیشنهادی مقاله ی حاضر نسبت به سایر تعاریف و نظریه های پسا-ویتگنشتاینی این است که تعریف مذکور در عین ذات باورانه بودنْ در «ادبیات» انگاشتنِ آثار «آوانگارد» ادبی با چالش نسبتاً کمتری مواجه خواهد بود. در پایان، خواهیم دید که این تعریف ویتگنشتاینی از ادبیات چگونه به واکاویِ خوانشی جدید از معنای «خود-ارجاع» رمان صید قزل آلا در آمریکا یاری می رساند.        

تبلیغات