آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

لوکلزیو از نویسندگان قرن بیستم فرانسه با نوشتن رُمان اُنیتشا ماهیت و نظام اسطوره ایی را همچون رُمانهای دیگر خود در بستر روایت برجسته می کند. در نزد لوکلزیو اسطوره ایکاروس بصورت نهاد و نظامی اجتماعی ظاهر می شود تا تغییرات زمانی و تاریخی خود را در قالب معنایی برگشت پذیر ارائه دهد. در داستان اُنیتشا ، عناصر زمانی و مکانی بگونه ایی در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا یک «خواب»، یک گذشته و یک هویت گُمشده را از ورای وقایع اجتماعی و عناصر طبیعی بازسازی کنند. خلق اسطوره در این داستان، مضامین و قواعد ساختاری را به همراه دارد. پیوند معانی اسطوره ایی نیز بگونه ای شکل می گیرد که پایداری و ویژگی «زبانیِ» خود را منعکس کند. از این رو، معنی اسطوره ایی ایکاروس در این داستان جزئی از زبان و نظامِ معنایی محسوب می شود که حاکی از تصاویر زمانی و مکانی، و برخوردار از ساختاری مشترک و همگانی است. و این ساختار زبانیِ اسطوره است که با اجزاء و لایه های گسسته و مستور به روایت ها و حوادث تاریخی شکل و اُلگو می دهد

تبلیغات