آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

یکی از چالش های پیش رو در عرصه خط مشی گذاری فرهنگی ایران معاصر این است که یک موضوع و یا رخداد فرهنگی بیش از آنکه از دریچه یک الگوی دقیق رد شود و به مسأله ی فرهنگی تبدیل شود، از دالان عقاید، باورها، برداشت ها و علایق شخصی فرد خط مشی گذار می گذرد و شکل مسأله فرهنگی به خود می گیرد. برای اینکه بتوانیم در فضای فرهنگی کشور، مسأله شناسی کنیم، ضروریست که دریابیم در گفتمان رسمی کشور چه مفاهیم و چه زبانی وجود دارد که سیاست های فرهنگی جامعه را می سازد. همچنین، فهم و شناخت روندها و روش های مختلف مسأله شناسی برای رسیدن به خط مشی ها و برنامه های منسجم و واحد امری ضروریست. در این تحقیق با رویکرد کیفی و با استفاده از استراتژی مطالعه موردی چندگانه، سه سازمان فرهنگی شهری بزرگ کشور مورد مطالعه قرار گرفته است تا الگوی های مسأله شناسی آنها استخراج و مورد مقایسه قرار گیرد. بر مبنای یافته های این تحقیق، خط مشی شناسایی شده برای مسأله شناسی فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، اصفهان و مشهد به ترتیب: خط مشی «بالادست محوری و تلفیقی» با اولویت های «فرهنگ دینی- تدافعی» و حاکمیت الگوی روال نامه ای و «همه موضوعی»، خط مشی «نخبه محوری و تلفیقی» با اولویت های «فرهنگ شهروندی» و حاکمیت الگوی مفهومی مدیریتی «چندموضوعی» و خط مشی «مردم محوری و تلفیقی» با اولویت های «فرهنگ مردمی - انقلابی» و حاکمیت الگوی پیوست اجتماعی «چندموضوعی» است.

تبلیغات