خوانش آثار معماری، بدون توجه به انسان شناسی مکاتب آن ها، سبب شده است که مفاهیم پایه در پژوهش های غربی زیربنایی برای پژوهش های معماری اسلامی باشند. یکی از این مفاهیم پایه گونه شناسی است که با مبنای انسان شناختی تکاملی، الگوی شکلی پایه و متغیر را عامل تکامل آثار توصیف می کند و این درحالی است که مبدأ تکامل در انسان و معماری باید ثابت باشد تا خود تکامل معنا پیدا کند؛ ازاین رو، اسلام این مبدأ تکامل را فطرت نامیده است که فصل ممیز انسان شناسی تکاملی و اسلامی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و اکتشافی به شناخت فطرت پرداخته و با کشف مفهوم مرکز از بطن معنایی آن، سعی داشته است مدل جدیدی از خوانش آثار معماری (به عنوان ظرف زندگی انسان) را تولید کند. در این راستا، مفهوم نظام مرکزی به عنوان الگوی پایه به جای مفهوم گونه، مبدأ تکامل آثار در تمام ساحت های آن است و با ایجاد نظام صوری، وحدت بین آثار معماری در زمان توجیه می شود. در حالت کلی، مدل مرکزشناسی قادر خواهد بود بسیاری از مشکلات بی معیاری و یا معیار صرفاً شکلی و تناقض های معنا و کالبد در مدل گونه شناسی را مرتفع کند.