آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

جستار حاضر خوانشی نقّادانه از پاره ای از سرود های جان کیتز شاعر انگلیسی است. این خوانش، یکی از ویژگی های پسانوگرایی را در پرتو نظریه های منتقدانی همچون ویکتور شکلوفسکی و ژاک دریدا نشان می دهد تا سبک بارز این شاعر دوران رمانتیک انگلیس را بشناساند. آنچه بررسی پسانوگرایانه آثار کیتز را بر می انگیزد، یافتن یکی از تمهیدات برجسته پسانوگرایانه به نام «تفاوط» است. مسأله احتمالی بودن یک مفهوم که در نظریه آشنایی زدایی شکلوفسکی نمود دارد در بعضی از اشعار جان کیتس نمایان است؛ او سعی دارد تا از شیوه های سنّتی اجتناب کند و نگاهی نو نسبت به دنیا داشته باشد تا به دیدگاهی متفاوت و نو دست یابد. آشنایی زدایی ویکتور شکلوفسکی زمینه ای نو برای خلق مفاهیم متفاوت و جدید ایجاد می کند. این تفاوتها، «تفاوط» و ژاک دریدایی را می آفرینند و خواننده را وا می دارند تا تأمّل کند؛ پس خواننده آن قدر درنگ می کند تا به درک مفهوم نو و متفاوت نائل شود. از این حیث، درنگ و تعلّل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های نظریه «تفاوط» ژاک دریدا به حساب می آید.

تبلیغات