نزدیک به سه قرن پس از انتشار رمان ماجراهای رابینسون کروزو ، جان مکسول کوتسی این داستان را دوبار بازنویسی کرده است: بار اول در رمان آقای فو (1989) و بار دوم در سخنرانی جایزه نوبل با عنوان او و مردش (2003). مناسبات این دو اثر با رمان اولیه، بینامتنیت پسااستعماری را شکل داده است که طی آن، نویسنده ای از آفریقای جنوبی با یکی از رمان های شناخته شده غرب، مکالمه ای برقرار می کند. بینامتنیت پسااستعماری ضد گفتمانی در مقابل گفتمان ایدئولوژیک اروپامحوری، مردسالاری و تک صدایی می سازد و در پی ایجاد «گفت وگومداری» و «چندصدایی» در رمان است. محور اصلی بحث این مقاله آن است که کوتسی با دوبار بازسازی یکی از رمان های شناخته شده نشان داده است که ایجاد چندصدایی در رمان ممکن است هم مبتنی بر ساختار و هم محتوای اثر باشد. این مقاله ضمن بررسی ارتباط بینامتنی دو اثر کوتسی با رمان دانیل دوفو بحث می کند که در رمان آقای فو مؤلفه چندصدایی با بهره گیری از تکنیک های روایی «دوپهلویی» و «گفتمان دوصدایی» شکل گرفته است؛ درحالی که داستان او و مردش نشان می دهد چندصدایی بیش از آنکه ویژگی فرم داستان باشد، محصول توسعه و به تعبیر هومی بابا، «هویت ترکیبی» در ضمیر نویسنده است.