در برابر رویکرد معرفت شناسی دکارتی که بر پای? تفکیک انسان فاعل ( سوژه ) از جهان عینی ( ابژه ) استوار است، نوگرایی پدیدارشناسی هوسرل ، مرزی بین این دو نمی شناسد و فاعل و مفعول را در هم کنشی دیالکتیکی با هم می فهمد. بدین ترتیب « من » دکارتی جهان-آگاه در دید نوگرایی ، موجودی پیراسته و ماندگار و دگرگون ناپذیر و جدا از « غیر » و جهان نیست و هر گونه آگاهی از بن اندیشه ور است. « لوییزا لطفا به خانه برگرد » اثر شرلی جکسون در تقلید یا هجوی از « ویکفیلد » اثر ناتانیل هاثورن نوشته شده و موضوع هر دو گریز از خانه و بازگشت است. این مقاله بحث می کند که می توان خانه را نماد یا نشانی از جهان ، برون ، یا ( مفعول ) دانست که با قهرمان ( فاعل) هم کنشی دیالکتیکی دارد و یکدیگر را تعریف می کنند.