از ابتدای دهه ی 1980 تا کنون مفهوم استراتژی در برنامه ریزی و مدیریت شهری همانند مفهوم کیفیت و فرایند در مهندسی مجدداً گسترش و بهبود یافته است. امروزه رویکرد استراتژیک مهارتی است که در کانون برنامه ریزی، مدیریت و نظام بخشی سازمان قرار می گیرد،و موفقیت سازمان را موجب می گردد.این تئوری در مدیریت شهری بر پایه ی مفهوم سودمندی استوار است. رویکرد استراتژیک در گستره ی روابط نا گسستنی برنامه ریزی و مدیریت به عنوان عامل پیوند دهنده و بر همکنش عمل می کند و در هدایت هر دو مؤثر است. بنابراین مفهوم استرتژیک به صورت فرا رشته ی، گسترده تر از خصایل درونی برنامه ریزی و مدیریت عمل می کند و آن دو را متحول می سازد و هدایت می کند و پیوند می دهد. همچنین در دهه ی پایانی قرن بیستم به موازت "انقلاب صنعتی" برنامه ریزی و مدیریت شهری نیز مانند سایر زمینه های زندگی، دستخوش تحولات ژرف گردید. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عوامل فردی و ساختاری در تغییر رویکردهای مدیریت شهری در ایران به رویکرد استراتژیک است که با استفاده از روش پیمایشی سعی گردیده است مؤلفه های مهم و تأثیر-گذار در این حوزه مورد ارزیابی و واکاوی قرار گیرد. برای گردآوری داده های پژوهش از نظرات 31 نفر از کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شده است. جهت تحلیل داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون و آزمون آماری T تک نمونه ای در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد، در این میان شاخص های نگرشی- دانشی با میزان اختلاف از میانگین پایین تر از مبنا به مراتب از اولویت بیشتر برخوردار است.