هدف کلی مطالعه حاضر بررسی و تحلیل سبد مصرفی خانوارهای روستایی در دهک های مختلف درآمدی در راستای تأمین امنیت غذایی بود. بدین منظور، نخست، دهک های درآمدی به سه گروه کلی تقسیم شدند؛ میانگین دهک های اول تا سوم در گروه اول، میانگین دهک های چهارم تا هفتم در گروه دوم و میانگین دهک های هشتم تا دهم در گروه سوم جای گرفتند. سپس، با استفاده از داده های تلفیقی (1385 تا 1396)، مدل تقاضای تفاضلی معمولی تعمیم یافته (GODDS) با روش معادلات رگرسیون به ظاهر نامرتبط (SURE) برآورد شد؛ همچنین، با استفاده از آزمون والد، مدل سیستم تقاضای تقریباً ایده آل (AIDS) به عنوان شکل تابعی مناسب انتخاب شد. نتایج محاسبه کشش قیمتی نشان داد که کشش های خودقیمتی تقاضای مواد غذایی در مناطق روستایی منفی و مطابق انتظار است و غلات و گوشت دام و نیز گوشت دام، لبنیات، قند و شکر کالاهای مکمل یکدیگرند؛ افزون بر این، غلات به عنوان یک گروه مهم از مواد غذایی با گوشت دام، لبنیات، قند و شکر رابطه مکمل دارند و سبزی ها و حبوبات را می توان به عنوان جانشین غلات در مناطق روستایی محسوب کرد. محاسبه کشش درآمدی بیانگر مثبت بودن آن برای گروه های مواد غذایی در مناطق روستایی بوده، که نرمال بودن گروه های کالایی را نشان می دهد. بر اساس نتایج کشش درآمدی غلات، گوشت دام، گوشت ماهی، میگو و فرآورده های آن، لبنیات، حبوبات و قند و شکر بیشتر از یک به دست آمده، که نشانگر لوکس بودن این مواد غذایی در مناطق روستایی مورد بررسی است.