هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر میزان اعتماد مدیران دولتی به شهروندان و تاثیر آن بر میزان مشارکت شهروندان و درگیر شدن آنها در تدوین، اجرا و ارزیابی سیاستهای بخش عمومی است. این تحقیق از نظر مخاطب استفاده، در زمره تحقیقات کاربردی، از نظر هدف، در رسته تحقیقات توصیفی و نیز از نظر گردآوری داده، در زمره تحقیقات پیمایشی قرار می گیرد. همچنین به منظور گرد آوری داده های مورد نیاز، از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. یافته های تحقیق حاضر بیانگر آن است که متغیر اعتماد مدیران به شهروندان می تواند در اثرگذاری سه عامل گرایش به اعتماد، تجربیات پیشین و انتقاد به دولت بر میزان مشارکت شهروندان نقش میانجی کامل را ایفا نموده، در حالیکه اعتماد مدیران به شهروندان در تاثیر کارایی شخصی بر میزان مشارکت شهروندان نقش میانجی خفیف (مکمل) را ایفا می نماید. اعتماد سازمانها و مدیران به مردم، به ارتقا و بهبود سطح همکاری دولت و ملت می انجامد و حکمرانی مشارکتی واقعی، بدون اعتماد دولت به شهروندان امکان پذیر نخواهد بود. برای شکل گیری و بالندگی اعتماد دولت به شهروندان ، اعتقاد و باور به دانش و مهارتهای عملی آنها، گوش فرا دادن به مطالبات و صدای ایشان، تسهیم قدرت با آنها، نمایش واقعی اعتماد و احترام در فرایندهای اداری و آموزش و درگیر نمودن آنها در این فرایندها باید سرلوحه تصمیمات مدیران قرار گیرد.