۱.
اگرچه مطالعات نظری در حوزه قدرت نرم رو به افزایش دارد، اما توجه به رویکرد بومی در این مطالعات غلبه ندارد و از این حیث تلاش برای تعریف و نظریه پردازی بومی در این موضوع اولویت دارد. از این منظر نویسندگان تلاش دارند مستند به رهنمودهای مقام معظم رهبری به تحلیلی بومی از قدرت نرم دست یابند. در مقاله ی پیش ِرو کوشش می شود با تحلیل کمّی گفتارها و نوشتارهای مقام معظم رهبری، به تفسیری از بسامدِ شمارش های به دست آمده از مفاهیم هشت گانه ی نقش ملّی، دست یافته شود. شمارش فراوانی ها، بیانگر وجود هشت نقش ملی است که به ترتیب، عبارت اند از: مدافع اسلام (438)، ضدّیت با امپریالیسم (272)، سنگر انقلاب/ رهایی بخش (246)، توسعه ی داخلی (214)، دولت سرمشق (194)، رهبر و حافظ منطقه (147)، مبارزه باصهیونیسم (150)، دولت مستقل (120). به نظر می رسد فراوانیِ نقش های ملّی برگرفته از ایدئولوژی اسلامی، نشانگر استوارشدن سیاست خارجی ایران بر قدرت نرم است که در آمیزش با قدرت سخت، امکانِ پدیدارشدن قدرت هوشمند را فراهم آورده است.
۲.
ساختار جوامع پیچیده ی کنونی متأثر از دانش و فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی است. به دلیل پیچیدگی انسان و جوامع انسانی و همچنین دانش محور بودن فعالیت های اجتماعی، لازم است دانشگاه ها در رسالت های قبلی خود یعنی آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی، تجدید نظر کرده و بر رسالت های متناسب با نیاز جامعه ملی و جهانی توجه کنند. در جوامع کنونی جنگ نرم در انواع مختلفی همانند جنگ رسانه ای، جنگ فکری و فرهنگی و جنگ اعتقادی و ارزشی، در قالب های مختلف و با استفاده از ابزارهای متنوعی از جمله مطبوعات، کتاب ها، وبلاگ ها، گروه های اینترنتی، شبکه های ماهواره ای، بازارهای مد و لباس، انقلاب های رنگی مجازی و واقعی، و فرقه های انحرافی شکل گرفته و در حال گسترش هستند. عملیات روانی این جنگ ها شامل همه ی اقشار اجتماعی، همه مکان ها و زمان ها است و تأثیر آن در بین نخبگان و دانشگاهیان، به دلیل ارتباط بیشتر و مستقیم تر آن ها با جامعه ی اطلاعاتی بیشتر است. بنابراین رسالت بنیادین دانشگاه (پاسخگویی به نیازهای علمی، اطلاعاتی و تمدنی جامعه) ایجاب می کند با ورود آگاهانه، شجاعانه و به موقع به محیط مذکور، به رسالت فرهنگی خود در عرصه ی جنگ نرم جامه ی عمل بپوشاند. مقاله حاضر با بررسی و تبیین انواع جنگ نرم، به تشریح رسالت دانشگاه در مواجهه با آن ها پرداخته، و راهکارهای عمل به این رسالت را به جامعه دانشگاهی پیشنهاد کرده است.
۳.
با تحلیل متن سند چشم انداز می توان منابعی را یافت که قدرت نرم افزاری ایران را افزایش می دهند. در این میان، یکی از مؤلفه های راهبردی برای ارتقاء و اشاعه قدرت نرم افزاری نظام جمهوری اسلامی، «الهام بخشی فرهنگی» می باشد. سؤال اصلی مقاله این است؛ با توجه به سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران، الهام بخشی فرهنگی چه تأثیری در ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در چشم انداز 1404 دارد؟ فرضیه مقاله آن است که الهام بخشی مطرح شده در سند چشم انداز، قدرت ملی ایران را می افزاید و با داشتن مؤلفه هایی چون: فرهنگ و ارزش های اسلامی، الگوی مردم سالاری دینی، تحکیم توسعه کارآمد و ارائه الگوی پیشرفت، نواندیشی دینی، معناسازی و پویایی فکری و ترویج جامعه اخلاقی از قابلیت و پتانسیل های زیادی برای ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. الهام بخشی، راهبردی برای صدور فرهنگی انقلاب است که از طریق تبلیغ، ارائه یک الگو و مدل نمونه، استفاده از ابزار فرهنگ و تمدن، تأکید بر پتانسیل های اسلامی و توانایی های ایران به عنوان یک بازیگر مؤثر در منطقه جهان اسلام و شیوه های نرم افزاری صورت می پذیرد. این مقاله برای پاسخ به سؤالات پژوهش و بررسی سند چشم انداز از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای بهره گرفته و با روش تحلیل اسناد به واکاوی سند چشم انداز بیست ساله برای پاسخ سؤالات می پردازد
۴.
استفاده از منابع و سیاست های نرم افزارانه در مبارزه های نظامی از جمله روش هایی است که زمینه پیروزی ارتش در میدان نظامی را فراهم می سازد. اگرچه برخی این رویکرد را جدید می دانند، اما در گذشته فرمانرایان برای غلبه بر دشمن از انواع سیاست های نرم افزارانه استفاده می کردند. تیمور از جمله فرمانروایانی است که از سیاست های نرم افزارانه بیشتر از جنگ فیزیکی برای غلبه بر دشمانش بهره گرفت. وی با استفاده از روش ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان، تضعیف قوای روحی و جسمی آنان و بهره گیری از اختلافات داخلی و ایجاد تفرقه و دو دستگی در بین رقیبان به پیروزی های بزرگی در میدان های جنگ دست یافت، همچنین با استفاده از انتشار اخبار کذب و نادرست بر دشمنانش غلبه کرد. او با این روش ها به تضعیف روحیه ارتش قدرتمندترین سلاطین آن عصر، نظیر سلطان بایزید عثمانی و ممالیک مصر پرداخت. سلطان عثمانی که در جنگ با دول مسیحی اروپا شهرت فراوانی بدست آورده بود در مواجهه با تاکتیک های نظامی تیمور به زانو درآمد. تیمور در درون مرزهای عثمانی ارتش پیاده نظام سلطان بایزید را به دنبال ارتش سواره نظام خود کشاند و از این طریق آن ها را از نظر جسمی خسته و ناتوان ساخت. او با روش های مشابه، بر ارتش سایر دول متخاصم غلبه کرد. این مقاله تلاشی است در پاسخ به این سؤال، که تیمور از چه سیاست های نرم افزارانه ای برای غلبه بر دشمنانش بهره می گرفته است؟ به کاربست سیاست های نرم افزارانه وی در فتوحاتش به روش توصیفی و تحلیلی اشاره شده تا رمز موفقیت او در لشکرکشی ها و علت پیروزی وی روشن گردد و در نتیجه نشان داده شود که تدابیر سیاسی فرمانروایان و حاکمان، بیشتر از شمشیر و سلاح نظامیان در حصول به اهدافشان کارساز است.
۵.
اگر چه در خصوص منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران پژوهش های درخور توجهی انجام شده، اما بحث فرهنگ همچنان به دلیل اهمیت راهبردیی که دارد حائز توجه دو چندان است. دلیل این امر به بنیاد و هویت فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران باز می گردد که منجر شده فرهنگ به مثابه منبع بی بدیل قدرت نرم تبدیل شود. از این منظور نگارنده از جایگاه «هویت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران در معادلات قدرت نرم» سؤال نموده و به منظور ارایه پاسخی مناسب برای این پرسش، عناصر نظریه قدرت نرم در ایران را مورد تحلیل قرار داده است. محقق با استفاده از روش تحلیلی نشان داده که قدرت نرم، در سه سطح با هویت فرهنگی در جمهوری اسلامی ارتباط دارد؛ سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی. این تحلیل به دلیل جامعیت، از توان تفسیری و تجویدی بیشتری برای صیانت و ارتقاء قدرت نرم در ایران برخوردار است.
۶.
قدرت یکی از مفاهیم اساسی در حوزه سیاست بین الملل است. تصمیم گیرندگان و سیاستمداران در این حوزه به دنبال توانایی تحصیل هدف های سیاست خارجی خود هستند؛ در واقع این همان مفهوم قدرت در سیاست بین الملل است. کسب و تولید قدرت در دنیای جدید در مقایسه با دوران قبل از الگوهای متفاوتی پیروی می کند، و با تحولاتی که بعد از جنگ جهانی دوم به ویژه دهه هفتاد به بعد در ساحت اندیشه و عمل به وجود آمد به نوعی، متغیرهای جدید را جهت تولید، اعمال قدرت و کسب نفوذ وارد حوزه سیاست بین الملل نموده، و این عرصه را به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار داد. از این رو، کسب وجهه و اعتبار بین المللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی، دسترسی به قدرت نرم، از جمله اهداف مهم و در عین حال، تصریح نشده دیپلماسی کشورها در حوزه سیاست بین الملل است؛ دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از مکانیسم های به کارگیری قدرت نرم در این زمینه نقش زیادی دارد. در این مقاله با بیان تحول مفهوم قدرت، تعریف قدرت نرم و مؤلفه های مؤثر آن بر سیاست بین الملل، به این پرسش که در بین مؤلفه های تأثیرگذار قدرت نرم بر سیاست بین الملل، چه عواملی مؤثرتر هستند، پرداخته ایم. با استفاده از روش «توصیفی تحلیلی» دیپلماسی فرهنگی و رسانه را به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار قدرت نرم در سیاست بین الملل می دانیم.