کتاب Islands and International Politics in the Persian Gulf برای اولین بار مسئله سه جزیره ایرانی در خلیج فارس را از دیدگاه راهبردی مورد بحث قرار داده است. کتاب ها و مقالاتی که پیش از این درباره این مسئله و ادعاهای شیوخ جنوب خلیج فارس در خصوص این جزایر نوشته شده بود عمدتاً به ابعاد و مباحث حقوقی مربوطه پرداخته بودند. این کتاب با مرور تاریخ یک صد و پنجاه ساله رقابت انگلیس (به عنوان ابرقدرت دوره قبل) و ایران (به عنوان تنها یا مهم ترین قدرت منطقه ای مستقل در تمام دوره مورد بحث) نتیجه می گیرد که انگلیس برای بسط و حفظ سلطه خود در خلیج فارس و حفظ محورهای منتهی به متصرفاتش در آسیا، خود را نیازمند به محدود کردن و مهار قدرت ایران و تعرض به قلمرو آن دانسته است. به این دلیل، منافع انگلیس به عنوان یک قدرت استعماری موجب شد تا مقامات سیاسی انگلیس در لندن و بمبئی، طی ده ها سال بکوشند تا به اشکال و بهانه های مختلف بخش هایی از قلمرو ایران (شامل جزایر، بنادر و سواحل خلیج فارس) را عمدتاً برای استفاده نیروی دریایی به هر نحو ممکن تحت کنترل خود درآورند و از این طریق در جهت حفظ منافع استعماری خود در مقابل ایران به عنوان قدرت منطقه ای و سایر قدرت های استعماری رقیب اقدام کنند. متأسفانه، این سیاست انگلیس و بعضاً دستاویزهای حقوقی که برای پیش برد منافع مربوطه جعل می شد، در خلیج فارس و نیز در بسیاری از مناطق دیگر جهان همچنان یکی از دلایل اصلی برخی از تعارضات بین کشورهاست.