عالم انباشته از پدیده های مختلفی است که همه آن ها یک ویژگی مشترک دارند؛ اینکه یک سِیر وجود تا فنا را طی می کنند. بررسی علل و عوامل به وجودآمدن، بقا، رشد، بلوغ و گسترش این پدیده ها تا رسیدن به مرحله فنا و نابودی، فعالیتی علمی است، که توسط دانشمندان عرصه های علوم مختلف صورت می پذیرد. سیر منطقی تبیین و توصیف، در راستای رسیدن به یک قاعده کلی برای پیش بینی یک فرآیند علمی است. در عرصه علوم طبیعی و فیزیکال این امر چندان دشوار نیست؛ اما در حوزه علوم انسانی به ویژه پدیده های اجتماعی، بسی دشوار می نماید. شناخت جامع و نظام مند، تبدیل پیچیدگی در یک پدیده و سیستمی کردن آن ذیلِ شعار «فهم مسئله، خود نیمی از فرآیند حل مسئله است» در این نوع از پدیده ها لازم و ضروری است. از جمله وظایف محققین علوم انسانی و اجتماعی، گذر از «وانمود» به «نمود» و از نمود به «بود» و «هست» است؛ که همان قاعده نهفته در روابط پدیدارهاست. با این اوصاف نگارنده این جستار با رویکردی اکتشافی و با روش طوفان مغزی یا خبرگی به روش دلفی سعی در ترسیم مدلی کاربردی جهت تحلیل جامع پدیدارهای اجتماعی نموده است.