پژوهش حاضر به بررسی پدیده ناجنبش زنان و چگونگی عملکرد آن در جامعه ایران می پردازد. این پژوهش با استفاده از نظریه «میکروفیزیک قدرت» میشل فوکو از یک سو و نظریه «پیشروی آرام» آصف بیات از سوی دیگر، درصدد است تا نشان دهد چگونه این ناجنبش مناسبات اجتماعی را در ایران بعد از انقلاب 57 تغییر می دهد. پرسش پیش روی پژوهش حاضر این است که ناجنبش زنان از چه طرقی و با اتخاذ چه روش هایی به تغییر مناسبات اجتماعی در ایران نظر دارد؟ این پژوهش پس از طرح بحثی در خصوص مفهوم و شاخصه های ناجنبش های اجتماعی و بررسی شاخصه های تغییر در مناسبات اجتماعی در ایران، این یافته را به عنوان نتیجه بحث مطرح می سازد که ناجنبش زنان در ایران، از طریق میکروفیزیک قدرت و تأکید بر بدن و با استراتژی پیشروی آرام و سیاست حضور، درصدد تغییر در مناسبات اجتماعی است. در نوشتار حاضر، وضعیت خانواده و سبک زندگی به عنوان شاخصه های تغییر مناسبات اجتماعی در نظر گرفته شده اند.