زمینه و هدف: نارساخوانی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات یادگیری، علت بسیاری از موارد افت تحصیلی دانش آموزان دبستانی است. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این اختلال در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کودکان با اختلال نارساخوانی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کودکان پسر 8 تا 12 ساله مبتلا به نارساخوانی مراجعه کننده به مراکز ناتوانی های یادگیری ناحیه سه شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 دانش آموز انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (12 دانش آموز در هر گروه) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای یک گروه آزمایش، مداخله توانبخشی شناختی در 11 جلسه 60 دقیقه ای؛ و برای گروه آزمایش دوم، مداخله نوروفیدبک در 30 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد؛ این در حالی است که افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری دو ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387) و فرم کوتاه پرسشنامه درجه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جرارد و همکاران، 2000)؛ و برای تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تأثیر توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر بهبود مؤلفه های کنش های اجرایی در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری مجدد، معنادار است (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد که بین تأثیر این دو شیوه در مؤلفه های کنش های اجرایی، تفاوت معنادار وجود ندارد (0/05P>)؛ اما بین نمرات هر دو گروه آزمایش با گروه گواه، تفاوت معنا دار مشاهده شد (0/05>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که توانبخشی شناختی با ارتقای توانایی های ذهنی و شناختی، و روش نوروفیدبک با ارائه پسخوراندهای مثبت و منفی به آزمودنی و تقویت مهارت خودنظم جویی، در بهبود کنش های اجرایی کودکان نارساخوان مؤثر است.