مقالۀ حاضر به مطالعۀ کشمکشهای گفتمانی و خوانشهای وارونۀ بدن در عرصۀ بدن و بازنمایی آن میپردازد. در این راستا، تلاش شده است با تأکید بر روش دیرینهشناسی فوکو (تحلیل مقاومت و تصادف و گفتمانی) درمورد مناسبات قدرت و دستکاری بدن، به فهم و الگوی خاصی از چگونگی رابطۀ بین قدرت و دالهای موجود در متن اجتماعی و فرهنگی جامعه بر بدن زنان دست یابیم؛ چراکه بدن زنان همچون یک متن در نظر گرفته میشود. سؤال اصلی که این مقاله سعی میکند به آن پاسخ دهد این است که چگونه نظام یا نظامهای گفتمانی حاکم بر جامعه باعث بازنمایی، دستکاری و خوانش بدن میشوند. به عبارت دیگر، چرا بازنمایی و دستکاری بدن در دورههای مختلف، با خوانشهای متفاوت در عرصۀ نمادها و معانی مواجه بوده است؟ استانداردهای زیبایی در هر گفتمان متأثر از چه نوع شرایط اجتماعی و فرهنگی بوده است؟ آیا میتوان ردپای قدرت و گفتمان را در نحوۀ دستکاری بدن جستوجو کرد؟ یافتههای این پژوهش نشان داد که بازنمایی و دستکاری بدن زنان، منعکسکنندۀ روابط قدرت و گفتمانهای مسلط در جامعه، در هر مقطع تاریخی است. درحقیقت، اعمال مدیریت و حکمرانی بدن زنان، کاملاً با شرایط انتخابیشان منطبق نیست و برساختهای آنها بر پایۀ ایدئولوژیها و نوع گفتمان حاکم در برهههای خاص تاریخی قرار دارد و شاهد نوعی بیثباتی و کشمکش معنا در عرصۀ بدن، متأثر از قدرتهای سازندۀ متن در هر دورهای از تاریخ هستیم و بدن در جریان «قدرت»، بهصورت گفتمان از نو تولید و نهادینه میشود.