هدف پژوهش حاضر بررسی سیر رمانتیسم و گذر از آن در شعر فروغ فرخ زاد است. رمانتیسم یکی از مهم ترین مکاتب ادبی جهان است که ریشه در تحولات اقتصادی و اجتماعی غرب داشته و همواره از جهات گوناگون مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. گر چه در ایران زمینه های مادی ظهور این مکتب به طور کامل مهیا نبوده و بالطبع رمانتیسم نمی توانسته در جامعه ی ادبی همپا و همتای نمونه ی غربی اش به فعلیت برسد، اما از اوان مشروطه و اولین ترجمه ی آثار ادبی، شاخصه هایی از این مکتب به حیات ادبی وارد شده و سپس با تحولات اجتماعی بازار گرمی پیدا کرده است. فروغ فرخ زاد یکی از چهره های مؤثر شعر رمانتیک ایران است که شعرش آیینه ای است از تحولات مکتب رمانتیسم ایرانی و در آثارش می توان استحاله ی این مکتب را در حیطه ی شعر امروز بررسی کرد. این نوشتار بر آن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با تاکید بر شاخصه های مکتب رمانتیسم به دگردیسی شعر فروغ فرخ زاد بپردازد. نتایج این تحقیق بیانگر این است که شعر فروغ فرخ زاد توانسته در مسیری دشوار از رمانتیسمی سطحی به رمانتیسمی فهیم و اندیشمند طی مسیر کرده و به موقعیتی ویژه دست یابد.