این پژوهش با تکیه بر پارادایم واقع گرایی انتقادی، به زمینه ها، ساختارها و مکانیسم های اجتماعی مولّد جراحی زیبایی مردان در تهران و رابطه دیالکتیکی آنها با عاملیت انسانی پرداخته است. روش شناسی پژوهش، بر مبنای روش سه مرحله ای توصیف، قیاس و پس کاوی «آمبر فلچر» استوار شده است. بدین منظور از دو دسته داده کمّی استخراج شده از پیمایش های ملّی پیشین و داده های کیفی به دست آمده از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با جراحان زیبایی(10 نفر) و مردانی که خدمات جراحی زیبایی دریافت کرده اند(14 نفر)؛ استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که نارضایتی از تصویر بدنی، افزایش اعتماد به نفس، تأیید اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در زمره انگیزه های درونی مردان برای اقدام به جراحی زیبایی بوده اند. زنان و چهره های مشهور به عنوان مشوّق های بیرونی مردان عمل کرده اند. مراکز جراحی محدود، کاهش شکاف بین هزینه های جراحی زیبایی و درآمد طبقات متوسط جامعه، فقدان تنوع در شیوه های پذیرفته شده ابراز هویت، رشد فزاینده شبکه های اجتماعی مجازی، بازار اقتصادی پررونق حوزه جراحی زیبایی و کاهش اهمیت اجتماعی دین، زمینه ها و شرایط اجتماعی لازم را برای جراحی زیبایی مردان فراهم کرده اند. ساختارهای اجتماعی و ساز و کار های علّی بروز و گسترش جراحی زیبایی مردان در تهران نیز عبارت بودند از: درحال گذار بودن جامعه ایران از سنت گرایی به مدرن گرایی، پزشکی شدن حوزه زیبایی، رشد فزاینده ارزش های مادی، سیاست رهاسازی فضای پزشکی جامعه توسط وزارت بهداشت، رشد خودگرایی و خودمحوری و زوال اعتماد تعمیم یافته.