محیط پرتلاطم فرهنگی، سازمان های وظیفه محور این عرصه را به تغییر آهنگ به سمت رویکرد "مساله محوری" واداشته است. بررسی اینکه در جامعه امروز چه فهرستی از مسائل اساسی فرهنگی وجود دارد و تشخیص اینکه مزیت نسبی هر سازمان فرهنگی در کجاست و چه بخشی از این مسائل را باید عهده دار شود، مساله محوری نامیده می شود. آنچه که در این رویکرد اهمیت ویژه ای مییابد شناسایی و بکارگیری استعدادها بعنوان سرمایه های انسانی ویژه در ﻣﺸﺎﻏﻞ ﮐﻠﯿﺪی سازمان است که دقیقا محل تمرکز مدیریت استعداد است. براین اساس باید مشاغل کلیدی سازمان شناسایی شده و تحت پوشش برنامه های مدیریت استعداد قرار گیرند. در این تحقیق، راهبرد مدیریت استعداد، به منزله اقدامها و فرایندهایی است که دربرگیرنده تعریف متناوب مشاغل کلیدی و راهبردی، تدوین نوعی مخزن استعداد جامع از شاغلان با قابلیت ها، توانمندی ها و عملکرد بالا برای پرکردن مشاغل مذکور و تدوین نوعی «معماری متمایز منابع انسانی» برای تسهیل روند پرکردن پستها و مشاغل کلیدی با شاغلان کلیدی است. هدف این پژوهش، تعیین و رتبه بندی مولفه های موثر بر جایگاه یابی استعدادها در ساختار یک سازمان فرهنگی می باشد. تحقیق حاضر به روش کیفی اقدام پژوهی، طی بازه دو سال صورت گرفته است. رتبه بندی و وزن دهی مولفه ها با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. براین اساس ده مولفه (ارشدیت، نقش آفرینی موثر در تحقق اهداف، توان راهبری، توان اخلال گری، صلاحیت تخصصی منحصربفرد، افق گشایی، ارزش آفرینی علمی، برنامه ای بودن، مجاورت با مرکز قدرت، تعامل محوری) به ترتیب اولویت، موثر بر جایگاهیابی استعدادها در سازمان فرهنگی مورد مطالعه شناخته شدهاند.