آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۹

چکیده

بی شک نظریه های فرهنگی  نقش اساسی در سیاستگذاری فرهنگی دارند. و هر نظریه فرهنگی سیاستگذاری فرهنگی خاصی را ایجاب می کند. پرسش اصلی این پژوهش آن است ظرفیت ها و دلالت های نظریه پدیدارشناختی فرهنگ در عرصه سیاستگذاری فرهنگی چیست؟ نگارنده با اتخاذ      روش شناسی مطالعات تحلیلی تلاش کرد پس از تبیین نظریه پدیدارشناسانه فرهنگ با تکیه بر آرای هوسرل، شوتس و گارفینگل، دلالت های آن را در حوزه سیاستگذاری فرهنگی نشان دهد. ضرورت اتخاذ گفتمان سیاست فرهنگی ارتباطی، ضرورت اتخاذ رویکرد معرفت شناسی فرهنگی، توجه ویژه به  فرهنگ عمومی و نگرانی از تقلیل آن به فرهنگ عامه پسند، ضرورت انجام تحقیقات معرفت پژوهی جامعه شناختی جهت کشف وضعیت جامعه جویی و کنش ارتباطی مردم و لایه های زیزرین فرهنگ عمومی و لزوم وحدت زیست جهان سیاستگذار، برنامه ریز و مجری سیاست ها از پیامدهای چنین رویکردی است.

تبلیغات