پژوهش حاضر تحلیلی از وضعیت علوم انسانی در نسل سوم نظام دانشگاهی است. روش تحقیق کیفی از نوع اکتشافی، با رویکرد پدیدارشناسانه است. جامعه پژوهش متشکل از اساتید و متخصصان موضوعی در حوزه علوم انسانی و روش نمونه گیری هدفمند است که با توجه به معیارهای ورود به پژوهش با 12 نفر به حد اشباع نظری داده ها رسید. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. محقق در پی پاسخ به این سؤال بود که علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران با چه چالش هایی مواجه است و برای کارآفرین کردن این علوم چه الزاماتی باید در نظر گرفت؟ اعتبار اطلاعات گردآوری شده از معیار ارزیابی لینکن و گوبا (1985) و روش دنزین (1978) و پاتون (1999) تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها استقرایی و با استفاده از روش هفت مرحله ای کولایزی (1978) انجام گرفت. یافته ها نشان داد 8 مورد از الزامات و ضرورت های علوم انسانی کارآفرین شامل دانش آفرینی در آموزش، بازتعریف هویتی و اصلاح تصویر اجتماعی، مهارت آفرینی در آموزش، نهادینه سازی فرهنگ دانشگاهی والا، فرا رشته ای شدن، شناخت پیچیدگی ها و فرصت ها، توسعه دیالوگ به مثابه کارآفرینی، کارآفرینی علوم انسانی به مثابه ارزش آفرینی است. همچنین علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران با چالش های محتوایی (محتوای انفعالی، تفاوت الگو واره ای)، ساختاری (استقلال علوم انسانی از سیاست، حمایت نهادی)،عاملیتی (راهبردهای آموزشی، نامعلمی) و زمینه ای (فرهنگ دانشگاهی، شلوغ کاری علوم زیستی-دقیقه) مواجه است.