شکل گیری روستاها، نخستین هسته های مدنیت و فعالیت، به عوامل محیطی مرتبط است؛ اما تداوم حیات اقتصادی و اجتماعی آنها در گذر زمان درنتیجه تحولات گسترده و پرشتاب پیامد مدرنیته و برنامه ریزی های توسعه ای نامتوازن با چالش های اساسی مواجه شده است. نابسامانی های جمعیتی و ساختار نیروی انسانی روستاها و در پی آن افول کارکردهای اقتصادی به ویژه درزمینه کشاورزی، عمده ترین چالش های هویتی جوامع و مناطق روستایی به شمار می آید. پژوهش حاضر به تحولات هویت روستایی استان مرکزی با تأکید بر ساختارهای جمعیتی با استفاده از ارزیابی ها و مدل سازی های آماری توجه داشته است. برای این منظور تمامی روستاهای دارای بیش از 20 خانوار استان در دو سرشماری 1375 و 1390 مطالعه شدند و با استخراج همه متغیرهای جمعیتی مشابه در دو مقطع، شاخص های دموگرافیکی متعددی برای هرکدام از این مقاطع تعریف و محاسبه شد. پس از توصیف آماری و ارزیابی توزیع شاخص ها، مدل سازی هویت دموگرافیک مناطق روستایی استان در دو مقطع با روش معادله یابی ساختاری و مبتنی بر رویکرد خودگردان سازی انجام شد. بعد خانوار، میزان جوانی (شاخص وِرتهایم)، میزان سالخوردگی، نسبت بستگی، میزان باسوادی و اشتغال، شاخص هایی مشترک در مدل های ساختاری نهایی و معتبر هر دو مقطع بوده اند. مقایسه آماره های توصیفی و همچنین ضرایب مسیر شاخص ها در برآورد ساختاری سازه های هویت دموگرافیک درمجموع نشان می دهد شاخص های بعد خانوار، جوانی جمعیت و میزان باسوادی، تعیین کننده هایی مؤثر در هویت دموگرافیک مناطق روستایی استان مرکزی در هر دو مقطع بوده اند. درمقابل سالخوردگی جمعیت در هر دو مقطع و با شدتی به مراتب بیشتر در سال 1390، ساختار و هویت جمعیتی را تضعیف و تهدید کرده است. نسبت بستگی با وضعیتی متعادل و منطقی در سال 1375 نقش مثبت و مؤثری در ساختار جمعیتی روستاهای استان داشته است؛ ولی در سال 1390 با فاصله گرفتن از این وضعیت، نقش و تأثیری متضاد پیدا کرده است.