اسلام هراسی عبارت از خصومت غیرمنطقی برخی گروه ها و جریانات غرب محور با مسلمانان است. دشمنی و خصومت مفروض به لحاظ نظری و مرجعیت فکری بر بنیادهای نظری متعدد و نوعی گفتمان ایدئولوژیک بسیار پیچیده متکی و مبتنی است که طبعاً برای شناخت عمیق تر پدیده «اسلام هراسی» ناگزیر از مراجعه به منابع کلاسیک و معاصر مرتبط با آنها هستیم. در این مقاله، با گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای معتبر و با بهره-گیری از روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی یکی از مهم ترین مبانی نظری اسلام هراسی یعنی گفتمان «شرق-شناسی» به ویژه رویکرد انتقادی ادوارد سعید به آن و نیز تاریخچه، تعاریف و کارکردهای تاریخی این گفتمان، ازجمله خدمت به سیاست و استعمار می پردازیم. همچنین، نحوه تعامل قاطبه مستشرقان با اسلام و مهم تر از آن، پیوند میان دو مفهوم اسلام هراسی و شرق شناسی مورد بحث قرار خواهد گرفت. نتیجه نهایی، لزوم شناخت و بررسی انتقادی «کلیشه های شرق شناسانه» است که در سده های اخیر، همواره به عنوان منبع و مرجع اطلاعاتی غربیان از اسلام و مسلمانان مورد استناد قرار گرفته و به نوعی منشأ و ریشه اسلام هراسی معاصر محسوب می شوند. برخی از مشهورترین این کلیشه ها عبارتند از: عقب مانده و توسعه نیافته، نابهنجار و منحرف، فرومایه و نازل، ثابت و یکنواخت، متحجر و متعصب، شرور و جنگ طلب، تندرو و تروریست، خشونت گرا و زن-ستیز و غیره.