پژوهش حاضر به تحلیل محرومیت های سیاسی و اجتماعی کلانی می پردازد که به لحاظ عینی، بستر رشد اندیشه ی خشونت گرا در جهان عرب معاصر را فراهم آورده و موجب جذب بخشی از جامعه به سمت افراط گرایی شده است. بدین منظور برمبنای ظرفیت نظریه های محرومیت نسبی، بدین نتیجه دست یافته ایم که محرومیت از ارزش های معطوف به قدرت (وضعیت مشارکت سیاسی)، ارزش های بین الاشخاصی (وضعیت جامعه ی مدنی) و ارزش های مادی (وضعیت فقر، آموزش و حاشیه نشینی) منجر به ایجاد شکاف بین انتظارات ارزشی و توانایی های ارزشی بخشی از جامعه می شود و محیط مناسبی را برای جریان های افراط گرا می آفریند. وضعیت اجتماعی جهان عرب به لحاظ ارزش های مادی نشان گر فاصله ی معنادار میان وضع موجود و انتظارات ارزشی شهروندان است. تحلیل جریان های خشونت گرای معاصر در جهان عرب - مانند داعش و القاعده - صرفاً زمانی صائب است که علاوه بر تحلیل مؤلفه های فکری، به بسترهای اجتماعی-سیاسی این جریان-ها نیز توجه شود.