"ارسطو" در Θ ( کتاب نهم مابعدالطبیعه ) دو معنای دونامیس (قوه ) را از هم متمایز می کند و می گوید معنای اول آن را با حرکت در ارتباط می داند .ارسطو از این معنای دونامیس ( قوه ) به تفصیل بحث می کند، اما تصریح دارد که هدف اصلی معنای دوم است و بحث نخست از باب مقدمه است. او در Θ 6 به معنای دوم دونامیس ( قوه ) باز می گردد. اما، بحث او به نحوی صورت گرفته است که دقیقاً معلوم نیست منظورش از معنای دوم چیست، از این رو نظرات مختلفی درباره اینکه معنای دوم دونامیس( قوه ) کدام است مطرح شده اند. از این میان، به نظر می رسد دو دیدگاه حائز اهمیت هستند. کسانی معتقدند معنای موردنظر ارسطو «وجود بالقوه » یا «بالقوه بودن » است و کسانی منظور او را «ماده » می دانند. نظری که در این مقاله ارئه شده چنین است: هدف ارسطو در Θ تحلیل و بررسی وجود بالقوه است، اما بررسی وجود بالقوه عبارتست از بررسی موارد و مصادیق مختلف قوه و یکی از موارد قوه، قوه ای است که در رابطه با حرکت است و مورد دوم آن، که مورد نظر ارسطو ست، «ماده » است که در ارتباط با «جوهر » قرار می گیرد و به همین خاطر ارسطو آن را در بحث حاضر « مفیدترین » می داند و منظورش مفیدترین مورد در تحلیل وجود بالقوه است. وجود بالقوه که هدف اصلی ارسطو در Θاست از قِبل تحلیل معنای دوم قوه تبیین می شود.