آیا می توان ادعا کرد که توسعه اجتماعی در مواجهه با مسائل اجتماعی کشورهای درحال توسعه عملکرد درخوری داشته است؟ تفاوت های بین المللی شگرف در زمینه مراقبت بهداشتی، آموزش و مسکن در کنار دسترسیِ کاملاً نابرابر به خدمات اجتماعی در داخل کشورها را چگونه می توان توجیه کرد؟ اگرچه توسعه اقتصادی و بهزیستیِ اجتماعی پیوند نزدیکی با هم دارند، عقب نشینی دولت ها از مداخلات رفاهی، توسعه ای ازشکل افتاده را در بسیاری از کشورها به دنبال داشته که در آن مزایای رشد، اساساً به گروه های خاصی از اهالی سیاست و تجارت می رسد. این کتاب توسط دو پژوهشگر و صاحب نظر حوزه توسعه اجتماعی در سه بخش و سیزده فصل نوشته و گردآوری شده[2] و مسائل پیش گفته را با عطف توجه به روندها و تحولات توسعه اجتماعی در سال های گذشته و خط سیر احتمالی آن در آینده به بحث گذاشته است.