تهران شهری است که به طور مستمر تولید (یا بازتولید) می شود، در این معنا، تهرانِ معاصر از زمانی آغاز می شود که منطق جدیدی بر این فرآیند تولید حاکم شده است. در این جا به مطالعه تاریخ تهران از منظری تبارشناختی پرداخته شده است تا با درک منطق های پیشین تولید شهر، نظم نوین تهران و چرایی و چگونگی ممکن شدن آن صورت بندی شود. از سال 1368 با تغییر رویکردهای اقتصادی دولت و به تَبَع آن تحول در مدیریت شهری، امکان شکل گیری رابطه ای فراهم شده است که در آن فضا و شهر به کالا تبدیل شده و به قصد ساخت و ساز مورد معامله قرار می گیرند. شکل گیری و تداوم این رابطة سرمایه دارانه منوط به امکان تعلیق قواعد و مقررات است. این فرم جدید از شهرسازی غیررسمی، به کمک طرح های شهری و اختیارات نهادهای مدیریتی، خصوصاً کمیسیون ماده پنج میسر می شود. در این تحقیق با کمک دو نظریة شهری شدن سرمایه هاروی و شهرسازی غیررسمی روی و الصید، به تحلیل منطق جدید تولید تهران و عوامل و نیروهای دخیل پرداخته شده است.