این نوشتار تحلیلی نظری با تدوین چارچوبی متشکل از دو مفهوم «مدرنیسم ایرانی» و «عقلانیت خودمدار» به چرایی آسیب های اجتماعی پرداخته است. مدعای این نوشتار آن است که به دلیل نمود شکل خاصی از مدرنیسم در ایران، نوعی عقلانیت متشکل از عقلانیت ابزاری و فردگرایی مدرن شکل گرفته که با خودمداری تاریخی و تفرد ایرانی عجین شده و نوعی عقلانیت سیاه به وجود آورده است که خودمدار، خودشیفته، همه چیزخواه، رقابت جو و کاسب کار، به شدت حسابگر و نفع طلب، نسبت به پیامدهای اجتماعی کنش خود بی توجه و به غایت هدف گرا است. به دلیل نبود نهادهای مدرنی که این شکل از عقلانیت را محدود کند و کم رنگ شدن اخلاق سنتی و در غیاب اخلاقی مدرن، این شکل از عقلانیت مبنای کنش بخش زیادی از جامعه شده و در نتیجه بسیاری از آسیب های اجتماعی را که جنبه ای رفتاری دارند رقم زده است.