نوشتار حاضر به طرح این مساله می پردازد که با کاربست رویکرد تاریخ فرهنگی چه حوزه های موضوعی و معرفتی در بررسی منابع سفرنامه نویسی دوره قاجاریه، امکانِ طرح می یابد؟ آثار این خوانش بر خلق معانی جدید در پژوهش تاریخی چیست؟ در ارزیابی نقّادانه ی متون سفرنامه خارجی مشخص است که علی رغم برخی خلاء ها، دربردارنده ی رویکرد مردم شناختی، انسان شناسی فرهنگی به جامعه، فرهنگ و تاریخ ایران از یک سو، و طرح این مسائل با رویکردی جزئی نگرانه اجتماعی از سوی دیگر، هستند که هر دو منظر معرفتی و روش شناختی مذکور در چارچوب رویکرد تاریخ فرهنگی می تواند در کشف و ارایه حوزه های موضوعی و مساله شناسی پژوهش اثرگذار و به خوانش های جدید و موثر در تحلیل تاریخ قاجاریه انجامد. دستاورد نوشتار حاضر نشان داده است که سیاحان در مساله شناسی خود، عمدتاً به وضعیت و تغییرات اجتماعی، تحلیل فرهنگی از گذشته در پرتو حال، توجه به کار میدانی در پژوهش یا مشاهده ی صبورانه مسائل ، عملیاتی کردن روش های کمّی متمرکز بوده و با طرح معانی و مفاهیم با روشِ جزئی نگر اجتماعی به فراهم شدن زمینه شکل گیری تبیین های چندگانه از مسائل تاریخ اجتماعی و فرهنگی دوره قاجار کمک کرده اند.