هدف این پژوهش بررسی ارتباط راهبردهای کنترل فکر و معنا در زندگی با عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری، دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودند که تعداد 360 نفر از آن ها با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های معنا در زندگی استگر (MLQ) و کنترل فکر ولز و دیویس (TCQ) و برای سنجش عملکرد تحصیلی از میانگین نیمسال اول استفاده شد. روایی سازه پرسش نامه ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و پایایی با آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 63/0 و 73/0 محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین معنا در زندگی و راهبردهای کنترل فکر و هم چنین راهبردهای کنترل فکر با عملکرد تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد (001/0≤ p). اما بین معنا در زندگی و عملکرد تحصیلی رابطه ی معنادار وجود ندارد. مدل معادلات ساختاری نیز از تأثیر مستقیم راهبردهای کنترل فکر و معنا در زندگی بر عملکرد تحصیلی و از رابطه ی معنا در زندگی و کنترل فکر حمایت کرد.