گزاره خواست و تلاش عراق با رهبری صدام حسین برای کسب هژمونی منطقه ای و رهبری جهان عرب به عنوان یکی از علل تهاجم عراق به ایران در بیشتر تحقیقات صورت گرفته درباره علل جنگ ایران و عراق مطرح شده است. این گزاره به شکلی که در تحقیقات جنگ ایران و عراق بیان می شود، دچار ابهام است. به عبارت دیگر، رابطه صریح و منطقی بین خواست عراق برای تحقق رهبری در منطقه خلیج فارس و جهان عرب و جنگ برقرار نمی شود. چرا عراق راه های دیگری، به جز جنگ افروزی را برای تحقق برتری خود در منطقه و جهان عرب انتخاب نکرد؟ آیا تحقق رهبری صدام در جهان عرب از راه مسالمت آمیز امکان پذیر نبود؟ چارچوب تحلیلی مبارزه برای شناسایی به خوبی می تواند به چنین پرسش هایی پاسخ دهد و گزاره خواست عراق برای برتری در منطقه و جهان عرب را از ابهام کنونی خارج کند. مقاله حاضر تلاش کرده است با استفاده از چارچوب تحلیلی مبارزه برای شناسایی به شناخت بهتری از تهاجم عراق به ایران دست یابد. کشورها برای شناسایی شدن حق حیات در عرصه بین المللی (شناسایی حداقلی) و لایه های مختلف هویتی خود ازجمله منزلت (شناسایی حداکثری) تلاش و مبارزه می کنند. بنابراین در نوشتار حاضر توضیح داده می شود که چگونه مبارزه و تلاش عراق برای شناسایی شدن منزلت مورد نظر خود؛ یعنی منزلت قدرت برتر در منطقه خلیج فارس و جهان عرب، وضعیت خشونت باری به خود گرفت و شرایط منجر به جنگ را ایجاد کرد