از یک سو، دانش پژوهی فرایند خط مشی گذاری عمومی در سه دهه گذشته با غنای نظری قابل توجّهی در سطح جهان مواجه شده است و رویکرد خطّیِ مراحل (تعریف مسئله، ارائه پیشنهادیه، تصویب، پیاده سازی، و ارزیابی)، جای خود را به نگاه های نظری جدیدی همچون نظریه تعادل نقطه ای، چهارچوب ائتلاف مدافع، چهارچوب جریانات چندگانه، مدل اشاعه خط مشی، و غیره، داده است. از سوی دیگر، سه نوع جریان پژوهشی نوظهور در مطالعات فرایند خط مشی گذاری دیده می شود: به کارگیری نگاه های نظری در عرصه ها و خط مشی های مختلف و مقایسه قدرت تبیین کنندگی آنها، مقایسه نگاه های نظری با یکدیگر، و تلفیق و ادغام برای دستیابی به نگاه نظری جامع تر». با این حال، بررسی های میدانی نشان داد که دانش پژوهان فرایند خط مشی گذاری در ایران همچنان در راستای رویکرد منسوخ مراحل خط مشی قدم برمی دارند و چندان توجّهی به آزمون، نقد، یا پیشبرد نگاهای نظریِ جدید نمی شود. از این رو رهنمودهایی برای هموارسازی و شتاب بخشی به مطالعات فرایند خط مشی گذاری عمومی در ایران ارائه شده است تا مسیر جدیدی در این زمینه گشوده شود.
از یک سو، دانش پژوهی فرایند خط مشی گذاری عمومی در سه دهه گذشته با غنای نظری قابل توجّهی در سطح جهان مواجه شده است و رویکرد خطّیِ مراحل (تعریف مسئله، ارائه پیشنهادیه، تصویب، پیاده سازی، و ارزیابی)، جای خود را به نگاه های نظری جدیدی همچون نظریه تعادل نقطه ای، چهارچوب ائتلاف مدافع، چهارچوب جریانات چندگانه، مدل اشاعه خط مشی، و غیره، داده است.