هدف نوشتار حاضر کشف احساسات مهاجر درباره جامعه میزبان و توصیف بار عاطفی آن است. برای این منظور، با تکیه بر منطق تحقیق کیفی، ازمیان مهاجران افغان با یازده مشارکت کننده، که با نمونه گیری نظری و به صورت هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه عمیق انجام شده است. بار عاطفی رابطه در چهارچوبی مفهومی، ملهم از روان شناسی و جامعه شناسی احساسات، و با استفاده از تکنیک های کدگذاری متن، ازخلال روایت های مشارکت کنندگان شناسایی شد. روایی کدگذاری ها با استفاده از زاویه بندی نظری و روشی و نیز توافق داوران حاصل شد. نتایج نشان می دهد: اولاً، احساسات مختلفی، طی حدوداً ۳۸ سال هم زیستی، بر رابطه مهاجر با میزبان بار شده که به جانب سردشدن میل داشته است؛ ثانیاً، در طی این زمان، احساس ِ نداشتن قدرت و منزلت کافی و نیز احساس عدم اطمینان و بدبینیِ ایجادشده، سردی عاطفی پایداری را بر رابطه مهاجر با میزبان بار کرده است. درمقام نتیجه گیری کلی می توان گفت ترکیب احساسات کشف شده از دو واقعیت اجتماعی در رابطه مهاجر با میزبان حاکی است: اول، مهاجر در تأمین انتظارات و تأیید خود ناکام بوده است و دوم، راه تغییر این وضعیت را نیز مسدود ارزیابی می کند. در چنین فضایی، شکنندگی رابطه، تضعیف انسجام و سست شدن تعهدات اجتماعی پیش بینی پذیر است.