آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

در آغاز قرن پنجم ق. م در بخش جغرافیایی کوچکی از سرزمین کهن یونان، شیوه زندگی متمدنی در قالب سازمان برجسته پولیس شکل گرفته بود. در این سرزمین باستانی و کرانه های ساحلی آن، اقوام گوناگونی سکونت داشتند؛ یکی از آنان قوم «آخایی» نامیده می شد. قبیله ای از این قوم در منطقه «هلاس» جای آنها را گرفت و از این مقطع به بعد، یونانیان خود را تحت عنوان «هلنی» نامیدند. هلنی های اصیل با پشت سر گذاردن دنیای کهن و «عصر ظلمت»، از قرن پنجم ق.م، تمدن درخشانی بنیاد نهادند. یکی از عناصر برجسته فرهنگ هلنی، سازماندهی منظم و مدونی بود که شالوده تعلیم و تربیتِ یونانی گردید. پس از فتوحات اسکندر آمیزه ای از فرهنگ و دانش ملل مغلوب در پیوند با تمدن هلنی، تمدن نوینی را شکل داد، که به آن صفت هلنی مآبی در برابر هلنی محض داده شد. یکی از عناصر ارزشمند در عصر هلنی مآبی، فلسفه طبیعی بود؛ فلسفه ای که در افکار و اندیشه های دانشمندان و مردم فرهیخته و دانش آموخته در سراسر قلمرو امپراتوری یونان رایج شد، و تا چند قرن پس از میلاد، دنیای شرق و غرب را در ابعاد گوناگون تحت تأثیر خود قرار داد. سرانجام واکنش علیه آن در خاورمیانه آغاز گردید و مایه ریزش افکار واپس گرا به کانون خرد هلنیسم گشت.

تبلیغات