توفیق سیاست های اجتماعی، به ویژه در بعد حمایتی و فقرزدایی زنان، به عنوان یکی از نشان گرهای ادارة مطلوب امور بخش عمومی برای رفع محرومیت و تبعیض در جامعه محسوب می شود. مقاله حاضر با این دیدگاه، به بررسی رابطة بین سیاست های حمایتی و توانمندسازی زنان می پردازد. برای این منظور برنامه های خودکفایی کمیتة امداد در مورد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش را با استفاده از روش پژوهش پیمایشی در شهر تهران مورد بررسی قرار داده است. با بهره گیری از ادبیات مربوط، به ویژه مکاتب رفاهی در خصوص پیامد های رفاهی از نوع مداخلات بیرونی، دولتی یا شبه دولتی و غیره، فرض شده که این خدمات با توانمندی افراد تحت پوشش رابطه داشته باشد. با این حال این ارتباط از ماهیت و کمیت خدمات حمایتی و ویژگی های زمینه ای افراد تبعیت خواهد کرد. یافته ها نشان می دهد که خدمات ارائه شده در قالب برنامه های مذکور نقش قابل توجهی در بالابردن خوداتکایی جمعیت نمونه نداشته و فقط محدود به توانمندی آن دسته معدود از زنانی بوده که از خدمات خاصی مانند وام خوداشتغالی و خدمات آموزشی استفاده نموده اند و زمینه های مساعدتری داشته اند. در غالب موارد، این خدمات به استقلال و ر هایی خانوار های مورد بررسی از نیازمندی منتهی نشده است. مقاله دلیل این امر را در مواردی چون میزان اندک خدمات و عدم پوشش گستردة آن ها، فقدان برنامه مشخص و کارآمد برای توانمندسازی زنان و رویکرد سنتی حاکم در ارائة خدمات حمایتی به زنان ذکر می کند.